|
احكام جــرّاحى
(س 231) بيمارى به ناراحتى روانى شديدى دچار است و جهت معالجه به پزشك مراجعه مى نمايد. پزشك هم احتمال بهبود وى را منحصراً در عمل جرّاحى او مى داند و در صورت عمل كردن هم احتمال مى دهد كه حيات مغزى بيمار از بين برود و براى هميشه، فلج شود و يا به حال «اِغما» درآيد. آيا در اين صورت، پزشك مى تواند به عمل جرّاحى دست بزند؟ تكليف چيست؟ ج ـ به طور كلّى، ملاك در جواز و عدم جواز عمل، عرفيت معالجه و عقلايى بودن و قابل اعتنا نبودن احتمال خطر است؛ ولى بيمار روانى، اگر مجنون باشد، بايد با اجازه قيّم و ولىّ امر شرعى او اقدام شود و به هر حال، به خود بيمار يا ولىّ و قيّمش، ضرر معتنى به (كه بنا بر تذكّر در باره آن است)، بايد گفته شود. (س 232) برخى از بيماران عاقل و بالغ كه نيازمند عمل جرّاحى هستند، به علّت ترس يا هر توجيه ديگرى حاضرند درد و رنج را تحمّل نمايند، ولى تن به عمل ندهند، و اين در حالى است كه پزشك مى داند كه در صورت عمل نكردن، بيمار به زودى خواهد مُرد يا دچار عوارض سختى خواهد شد. با اين فرض، آيا پزشك مى تواند با تصميم خود، او را عمل جرّاحى كند؟ اگر على رغم مخالفت بيمار، بستگان وى چنين اجازه اى را صادر كنند، تكليف پزشك چيست؟ ج ـ ظاهراً جايز نيست و بر خلاف اصل «سلطه افراد بر خودشان» است؛ ليكن بر پزشك است كه راهنماييهاى لازم را بنمايد. (س 233) اگر براى تشخيص حيات يا مرگ مصدومى، تنها راه شكافتن يكى از شريانهاى وى باشد، بفرماييد: 1. آيا انجام دادن اين كار جايز است يا خير؟ 2. آيا انجام دادن اين عمل، در صورت ضرورت، مستلزم پرداخت ديه است يا خير؟ 3. اگر بايد ديه پرداخت شود، به عهده كيست؟ ج ـ شكافتن شريانهاى مصدوم براى تشخيص حيات، با رعايت مقرّرات پزشكى، جايز است، چون پيشگيرى از مرگ احتمالى و تلاش براى حفظ جان بيمار است؛ و عمل هم چون از باب احسان و خيرخواهى انجام مى شود، ديه ندارد. (س 234) پزشكى يقين دارد كه انجام گرفتن عمل جرّاحى روى بيمار، تأثيرى در زنده ماندن او ندارد، به طورى كه بيمار، عمل بشود يا نشود، پس از مدّت كوتاهى خواهد مُرد. آيا پزشك جايز است كه بنا به اصرار همراهان بيمار يا مسئولان بيمارستان، اقدام به جرّاحى نمايد يا نه؟ ج ـ اگر منع پزشكى ندارد و در مرگ او هم تأثير ندارد، مانعى ندارد.
|