Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: هفتاد و دو مسئله از مسائل عمره مفرده

هفتاد و دو مسئله از مسائل عمره مفرده

مسئله 1

عمره مفرده مانند حج بر كسى كه شرايط وجوب آن از جمله استطاعت مالى را داشته باشد، يك مرتبه در طول عمر واجب مى شود. بنابراين، كسى كه استطاعت انجام عمره مفرده از وطن خود را دارد و استطاعت حج را ندارد، واجب است عمره مفرده به جا آورد، هر چند از اهالى مكه نباشد.

مسئله 2

عمره همچنان كه با استطاعت واجب مى شود، به وسيله نذر، عهد و قسم و اجير شدن و مانند اينها نيز واجب مى گردد، ليكن آنچه در اين موارد واجب است وفاى به نذر و عهد و قسم و عمل به اجاره است، و عمره در آنها به حكم قبلى خود از وجوب يا استحباب باقى است.

مسئله 3

براى كسى كه عمره به جا آورده و از حرم خارج شده، اگر بخواهد دوباره به مكه بازگردد در صورتى كه از خروجش از مكه يك ماه نگذشته باشد، احرام مجدّد واجب نيست، بنابراين، اگر شخصى مثلاً در بيست و نهم رجب عمره مفرده انجام داده و اول يا دوم ماه شعبان به زيارت دوره اى براى عرفات مى رود، تجديد احرام واجب نيست، چون از زمان خروجش از مكه يك ماه نگذشته است، ولى اگر يك ماه از خروجش از مكه بگذرد، براى ورود به مكه نياز به احرام مجدّددارد.

مسئله 4

تكرار عمره مفرده مستحب است و بنا بر اقوى، بين دو عمره فاصله معتبر نيست و هر روز مى تواند عمره به جاآورد.

مسئله 5

نيابت در عمره مفرده و طواف مستحبى از طرف شخص زنده، جايز است، ليكن به جا آوردن طواف از طرف كسى كه در مكّه مى باشد و عذرى از انجام طواف ندارد، جايز نيست و در عمره مفرده واجب نيابت يك نفر از چند نفر جايز نيست، ولى عمره مفرده استحبابى و يا طواف استحبابى را مى توان به نيابت از چند نفر انجام داد. و اگر كسى براى عمره مفرده مستطيع باشد و قبلاً عمره مفرده يا حج تمتع به جا نياورده باشد جايز نيست از طرف شخص ديگر نايب شود.

مسئله 6

در نيابت، مماثله نايب و منوب عنه شرط نيست، بنابراين، مرد مى تواند از طرف زن نايب شود و همچنين زن مى تواند از طرف مرد نايب شود.

مسئله 7

كودك مميّز كه خود مُحرم شده است، حكم بزرگسالان را دارد و بايد مانند آنها شرايط طواف را رعايت نمايد، چون خود طواف مى كند و اعمال را انجام مى دهد، نه آنكه طوافش مى دهند و سعيش مى برند. بنابراين، در ابتداى طواف و سعى و بين سعى و طواف بايد بيدار باشد، امّا اگر كودك غير مميّز باشد، چنانچه در بين طواف يا سعى بخوابد، مانعى ندارد چون او را طواف و سعى مى دهند.

مسئله 8

طفل غير مميّز در به جا آوردن اعمال خود تابع نظر مرجع تقليد ولىّ است، چون وليّش او را عمره مى دهد و كيفيت اعمال كودك غير مميّز به اين صورت است كه ولىّ لباس احرام را به او مى پوشاند و نيّت مى كند كه اين طفل را براى عمره مفرده محرم مى كنم، و اگر مى تواند تلبيه را به او تلقين كند و اگر نمى تواند خودش به جاى او بگويد. همچنين اگر كودك بتواند راه برود بايد او را طواف بدهد و اگر نتواند او را حمل مى كند و نماز طواف را از طرف او به جا مى آورد و مانند طواف او را به سعى مى برد و قدرى از مو يا ناخن او را به عنوان تقصير، كوتاه مى كند و طواف نساء و نماز آن را مانند طواف عمره و نماز آن به جا آورده.

مسئله 9

ميقات عمره مفرده براى كسانى كه در مكّه تصميم مى گيرند عمره به جا آورند، أدنى الحل است، يعنى نزديك ترين منطقه خارج از حرم به حرم (كه تنعيم از همه نزديكتر است)، ولى كسانى كه از شهرهاى دور به قصد عمره مفرده حركت كرده اند، ميقات آنان يكى از مواقيت معروفه[1] است.

مسئله 10

كسانى كه براى عمره مفرده به مكّه مشرّف مى شوند، نمى توانند بدون احرام از ميقات بگذرند و در صورت عبور، واجب است به ميقاتى كه از آن عبور نموده اند برگردند و از آنجا محرم شوند، مگر آنكه وارد حرم شده باشند و برگشت به ميقات مقدور نباشد، كه در اين صورت كفايت احرام از أدنى الحل خالى از قوّت نيست، چون أدنى الحل در عمره مفرده نسبت به عابر از مواقيت، ميقاتى است كه أمام و جلوى آن محسوب مى شود.

مسئله 11

شاغلين در جدّه، يا كسانى كه از راه جدّه مى خواهند براى عمره مفرده، به مكّه بروند، مى توانند از أدنى الحل مُحرم شوند، چون مواقيت معروفه، ميقات كسانى است كه از آنها عبور مى نمايند و همين طور محاذات ميقات نيز ميقات براى عبور كننده از آن مى باشد و چون جدّه ميقات نيست و محاذاتش هم معلوم نيست، بنابراين، احرام از أدنى الحل براى آنها كفايت مى كند و لازم نيست تغيير مسير داده و به جحفه بروند و محرم شوند و نيز مى توانند با نذر از همان جدّه محرم شوند.

مسئله 12

احرام بستن از داخل مسجد شجره واجب نيست و از خارج مسجد، تا حدودى كه جزء ذوالحليفه محسوب مى شود، احرام جايز و صحيح است، بنابراين احرام از بيرون مسجد و خيابانهاى مجاور كافى است، لذا شخص جنب يا حائض مى تواند در خارج از مسجد مُحرم شود و لزومى ندارد كه صبر كند تا پاك شود و لازم نيست شخصِ جُنُب تيمّم كند تا داخل مسجد شود، و اگر عصياناً وارد مسجد شد و مُحرم گرديد، احرام او باطل است.

مسئله 13

اِحرام عمره مفرده (يعنى گفتن تلبيه براى آن) از عبادات است و بايد به قصد قربت و با اخلاص انجام گيرد و در نيّت اِحرام لازم نيست كه شخص قصد تركِ همه محرّمات اِحرام را از اول تا آخر داشته باشد، بلكه كسى كه به قصدِ عمره مفرده تلبيه واجب را بگويد، محرم مى شود، چه قصد احرام بكند يا نكند و در نيّت نه خطور به قلب لازم است و نه به زبان آوردن، بلكه مانند ساير عبادات، داشتن همان انگيزه الهى و انجام وظيفه دينى، كافى است. ولى چنانچه بخواهد به زبان بياورد، بعد از پوشيدن لباس احرام بگويد: عمره مفرده به جا مى آورم قربةً الى اللّه، پس از آن تلبيه بگويد.

مسئله 14

غسل احرام مستحب است و اين غسل و تمام أغسال مستحبه و واجبه، از وضو كفايت مى كند.

مسئله 15

گره زدن لباس احرام مانعى ندارد، ولى احتياط واجب آن است كه لباسى را كه لنگ قرار داده به گردن گره نزند و قرار دادن سنگ و يا چيز ديگر در لباس احرام و بستن آن با نخ به احرام ضرر نمى رساند، و احوط ترك وصل كردن لباس احرام با سنجاق و سوزن است، ليكن اقوى جواز وصل همه آنها است چون دوخته شده نمى باشد، ولى نبايد به نحوى باشد كه شبيه لباس دوخته شده محسوب شود.

مسئله 16

صورت تلبيه بنا بر أصح آن است كه بگويد: «لَبَّيْكَ، الَلَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْك»، و اگر به اين مقدار اكتفا كند محرم شده و احرامش صحيح است، و احتياط مستحب آن است كه بعد از آن بگويد: «اِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ لاشَريكَ لَكَ لَبَّيْك»; و مقدار واجب در تلبيه بيش از يك مرتبه نيست، ولى تكرار آن مستحب است.

مسئله 17

بايد مقدار واجب از تلبيه را صحيح بگويد و اگر كسى از روى عمد تلبيه را صحيح نگويد، مُحرم نشده است و اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسئله باشد، صحّت عمل او بعيد نيست.

مسئله 18

در عمره مفرده، زنى كه در ميقات حائض است و مى داند كه در طول مدت اقامتش در مكه حائض خواهد بود، 1 ـ آيا مى تواند تلبيه را بگويد و محرم شود يا خير؟ 2 ـ و اگر نتواند محرم شود، آيا مى تواند بدون احرام وارد مكه شود يا خير؟

جواب 1 : تلبيه را مى گويد و محرم مى شود و اگر در تمام مدتى كه در مكّه است، حائض باشد، براى طواف و نماز نايب بگيرد و بعد سعى و تقصير را خودش به جا آورد و براى طواف نساء و نماز آن مجدداً نايب بگيرد.

جواب 2 : بدون احرام نمى تواند وارد مكّه گردد.

مسئله 19

جايز نيست مُحرم به زن خود يا زن اجنبيّه از روى شهوت نگاه كند يا دست بزند يا ببوسد، ولى بدون شهوت جايز است مُحرم بدن زن خود را لمس كند يا مثلاً او را براى سوار شدن يا پياده شدن در بغل بگيرد يا كمك كند، و در حال احرام دست گرفتن يا بوسيدن مادر و خواهر از محارم كه از روى محبت و مهربانى است حكم بوسيدن رَحِم را دارد و مانعى ندارد.

مسئله 20

استفاده كردن از صابون و بعضى از شامپوهاى خوشبو و معطّر و خمير دندان كه داراى بوى خوش هستند بر مُحرم حرام است[2]، ولى گرفتن جلوى بينى از غبار و دود ماشين و هواى آلوده مانعى ندارد، ولى گرفتن بينى از بوى بد، حرام است ليكن به سرعت حركت كردن براى فرار از بوى بد، مانعى ندارد.

مسئله 21

نگاه كردن در آينه براى مرد و زن در حال احرام اگر براى زينت باشد، حرام است، امّا نگاه كردن در دوربين عكاسى در حال احرام، اشكال ندارد چون معلوم نيست كه به آينه نگاه مى كند بلكه اگر معلوم هم باشد، چون به قصد زينت نيست، جايز است.

مسئله 22

شخص مُحرم نبايد در حال احرام بدن خود را روغن مالى كند، هرچند آن روغن بوى خوشى نداشته باشد، ولى اگر از روى اضطرار يا براى معالجه باشد مثل پمادهايى كه روى زخمها و تَرَك خوردگيهاماليده مى شود، در صورتى كه بوى خوش نداشته باشد، مانعى ندارد.

مسئله 23

جايز نيست بر مُحرم چه مرد باشد يا زن، خون از بدن خود بيرون آورد و مسواك كردن در حال احرام، اگر بداند سبب بيرون آمدن خون از لثه ها مى گردد، حرام است و تزريق آمپول در حال احرام، مانعى ندارد، امّا اگر موجب بيرون آمدن خون از بدن شود، حرام است، مگر در مورد حاجت و ضرورت.

مسئله 24

پوشيدن چيزهاى دوخته مثل پيراهن و شلوار بر مرد مُحرم حرام است، امّا پوشيدن دمپايى دوخته كه تمام روى پا را نپوشاند، و هميان دوخته و فتق بند و كمر بند، بند ساعت و امثال آنها اگر دوخته باشد اشكال ندارد، چون بر اين موارد صدق لباس نمى كند. و كسانى كه از ناحيه پا معلول هستند و داراى پاى مصنوعى مى باشند و ناچار از پوشيدن جوراب يا پارچه مى باشند پوشيدن آن مانعى ندارد چون پاى مصنوعى حكم پاى طبيعى را ندارد بنابر اين پوشيدن جوراب خاص براى جانبازان و يا افراد ديگر كه پايشان قطع شده براى قسمت قطع شده مانعى ندارد.

مسئله 25

جايز است مُحرم هنگام خوابيدن از لحاف يا روانداز دوخته شده استفاده كند، و بدن خود را با آن بپوشاند، ولى مرد مُحرم سر خود را نبايد بپوشاند و همچنين زن مُحرم هنگام خوابيدن صورت خود را نپوشاند، و جايز است براى مُحرم در حال احرام از پتوى دوخته شده به صورت روانداز استفاده كند به طورى كه مثل پوشيدن نباشد.

مسئله 26

بر مرد مُحرم حرام است كه تمام سر يا قسمتى از سر خود را بپوشاند، اما دست گذاشتن بر روى سر مانعى ندارد و همچنين بر مُحرم جايز است براى استراحت سر خود را روى بالش بگذارد.

مسئله 27

استفاده از ماسكهايى كه جهت جلوگيرى از تنفس هواى آلوده به دهان مى زنند و بند آن را پشت سر مى اندازند از حيث سَتر و پوشاندن سر براى مردان، مانعى ندارد، چون با انداختن بند آن به پشت سر، صدق سَتر و پوشاندن نمى كند و امّا نسبت به جلوگيرى از تنفس هواى آلوده در صورتى كه جلوگيرى از استشمام بوى بد نباشد، مانعى ندارد و امّا نسبت به زنان چون موجب پوشيده شدن قسمتى از صورت مى شود، مطلقاً حرام است. ولى در مواقع ضرورت مانعى ندارد و كفاره هم بر او نمى باشد.

مسئله 28

جايز نيست مرد مُحرم در روز هنگام حركت و طىّ مسافت، بالاى سر خود سايه قرار دهد ولى در شب، استظلال نيست، بنابراين، جايز است كه مُحرم در شب با ماشين سقف دار به مكّه برود.

مسئله 29

بعد از آنكه مُحرم به منزل رسيد، ولو در محلّه هاى جديد مكّه كه از مسجدالحرام دور هستند، بنا بر احتياط واجب، نمى تواند در روز براى رفتن به مسجدالحرام به ماشينهاى سقف دار سوار شود; و اگر پياده روى براى آنها مختصر صدمه اى داشته باشد كه معمولاً نيز چنين است و تهيّه ماشين بى سقف هم مشكل باشد، به حكم سهولت و نفى حَرَج، رفتن با ماشين مسقف، مانعى ندارد، ولى بنا بر احتياط واجب، يك گوسفند كفاره بدهد، و ناگفته نماند كه گوسفند كفاره را مى توان بعد از بازگشتن به وطن ذبح نمود.

مسئله 30

جايز نيست زن در حال احرام، صورت خود يا قسمتى از آن را با نقاب يا با پوشيه بپوشاند[3]، و همچنين نمى تواند صورت خود را با چيزى خشك كند، ولى پوشاندن صورت به وسيله اعضاى بدن مانند دستها و پاك كردن عرق صورت با دست، مانعى ندارد، و نيز زن در حال احرام مى تواند صورت خود را براى خوابيدن روى زمين يا بالش بگذارد.

مسئله 31

اگر شخص مُحرم به واسطه بيمارى قدرت نداشته باشد كه خودش طواف كند، ولو به نحو سواره و تا آخر وقت نيز قدرت پيدا نكند، بايد براى طوافش نايب بگيرد.

مسئله 32

شخص بايد طواف را با قصد قربت و براى اطاعت از خداوند به جا آورد و ترديد در نيّت، موجب بطلان عمل است، و لازم نيست نيّت را به زبان بياورد، بلكه همين كه بنا داشته باشد اين عمل را به جا آورد و انگيزه اش خدايى باشد، كفايت مى كند، گرچه به زبان آوردن نيت در اعمال، گفته شده مستحب است; ولى لازم است نوع طواف را ولو به طور اجمال، معلوم كند.

مسئله 33

طهارت از حدث اكبر و اصغر در طواف واجب، شرط صحّت است و اگر در اثناى طواف حدث عارض شود، اگر پيش از رسيدن به نصف باشد در اين صورت طواف باطل است و بايد پس از وضو آن را از سربگيرد و اگر بعد از تجاوز از نصف بوده، بايد طواف را قطع كند و طهارت تحصيل كند و از همان جا كه طواف را قطع كرده، تمام نمايد و اگر پيش از تمام شدن دور چهارم، و بعد از گذشتن از نصف، حَدَث عارض شود، احتياط مستحب آن است كه طواف را تمام كند و اعاده كند و در تمام صُور اگر طواف را از سر بگيرد، مجزى است و راحت تر هم مى باشد.

مسئله 34

لباسهاى ساتر نمازگزار بايد مباح باشد و اگر شخصى با عين پولى كه خمس يا زكات آن را نداده لباس ساتر بخرد، نماز خواندن در آن لباس باطل است، همچنين اگر به ذمّه بخرد و در موقع معامله قصدش اين باشد كه از پولى كه خمس يا زكاتش را نداده بپردازد.

مسئله 35

زن مى تواند براى پيشگيرى از عادت ماهانه در ايّام عمره از دارو استفاده نمايد، ودرصورت قطع حيض حكم پاك بودن طبيعى را دارد، وطواف و نماز طواف براى زن در مستحاضه كثيره هر كدام مستقل است و براى هر يك، غسل لازم است، مگر آنكه از وقت غسل كردن براى طواف تا آخر نماز، خون قطع شود.

مسئله 36

مرد مُحرم و همچنين بچه نابالغ (چه مميّز و چه غير مميّز) در طواف واجب يا مستحب بايد مختون (ختنه شده) باشد، و اين شرط در زنها نيست، ولى اگر بچه اى ختنه شده به دنيا بيايد، طواف او صحيح است.

مسئله 37

طواف كردن بايد به نحو متعارف باشد و در تمام أشواط، خانه كعبه در طرف چپ طواف كننده واقع شود يعنى نبايد از حجرالاسود كه شروع مى كند به طرف ركن يمانى دور بزند، بلكه بايد از حجرالاسود شروع كند و به طرف ركن عراقى و بعد ركن شامى و بعد ركن يمانى برود و دور بزند، و زيادتر از آن لازم نيست، بلكه اگر موقع دور زدن مثلا رو به كعبه هم باشد، اشكال ندارد.

مسئله 38

واجب نيست در حال طواف روى طواف كننده به طرف جلو باشد، بلكه جايز است به سمت راست يا چپ نگاه كند و يا صورت خود را برگرداند، بلكه به عقب نگاه كند، كما اينكه مى تواند رو به روى كعبه شود و دور بزند، همچنين مى تواند طواف را رها كند و كعبه را ببوسد و برگردد از همان جا طوافش را ادامه دهد; آرى، نبايد عمداً پشت به كعبه طواف نمايد، و اگر به واسطه مزاحمت طواف كنندگان و كثرت جمعيت روى طواف كننده به كعبه واقع شود و يا عقب عقب طواف كند يا پشتش بدون قصد و يا بدون صدق اهانت به كعبه واقع شود، طوافش صحيح است.

مسئله 39

احتياط واجب آن است كه مُحرم، مراعات موالات عرفيّه را در طواف بكند، و خواندن مثل دو ركعت نماز مستحبّى كه جزء حاجات نمى باشد مضرّ به صحّت طواف است و جايز نبوده، چون بر خلاف سنّت طواف مى باشد.

مسئله 40

به نظر اين جانب طواف بايد دور كعبه و در مسجد الحرام باشد و لازم نيست كه بين كعبه و مقام ابراهيم(عليه السلام)باشد، پس حد طواف مسجدالحرام است، گرچه پشت مقام ابراهيم(عليه السلام) باشد.

مسئله 41

قطع كردن طواف مستحبّى، هر چند بدون عذر باشد، جايز است، امّا در طواف واجب، احتياط واجب در عدم قطع بدون عذر مى باشد، ولى اگر قطع نمود و طواف را از سرگرفت مجزى است، و به طور كلّى هركجا و در هر شرايطى، چه قبل از نصف و چه بعد از آن، كه بخواهد طواف ناقص يا مشكوك را از سر بگيرد، مانعى ندارد و مجزى است و صحيح مى باشد، چون حكم به اتمام و عدم قطع در مواردى كه وارد شده، حكم ترخيصى و ارفاقى مى باشد نه حكم وجوبى.

سؤال 42: طواف نمودن در طبقات فوقانى چه حكمى دارد؟

جواب : ظاهراً طواف در طبقه فوقانى مسجدالحرام كه طواف فضا و هواى متعلق به بيت باشد، همانند طواف در طبقه پايينى و صحن مسجدالحرام مجزى و صحيح مى باشد. چون اسامى و نامهايى همانند مسجد و بيت و مدرسه و رباط، اسامى و اعلامى براى مجموعه اى از ساختمان و فضا و هواى متعلق به آنها است و محكوم به احكام آنها مى باشند. بناءً على هذا، فضاى محاذى با بيت اللّه الحرام و البيت العتيق همانند ديوارها و جدارها و اركان آن، جزء بيت اللّه است و همان گونه كه طواف به دور آنها طواف بيت اللّه است، پس طواف فضاى متعلق به بيت اللّه در بالا هم طواف بيت اللّه و مجزى است، و ادعاى اينكه بيت اللّه و يا غير آن از اسامى و اعلام همانندش مثل مسجد و مدرسه نام ساختمان و بنا است، نه اعم از آن و فضاى محاذى متعلق به آنها، ظاهراً ناتمام مى باشد كه سيّدنا الاستاذ الامام الخمينى «سلام الله عليه» مفصّلاً از آن در اصول[4] بحث نموده و همان معناى اعم و قدر جامع را پذيرا شده كه مطابق با تحقيق مى باشد و بنا بر اين مبنا است كه تمام احكام مسجدالحرام و مسجدالنبى بر آن دو مسجد فعلى با همه توسعه آنها جارى مى باشد; و ناگفته نماند كه اين نظريه يعنى وضع اسامى بر قدر جامع و اعم كه در اول پاسخ به آن اشاره شده به نظر فقيه بزرگوار كاشف الغطاء(قدس سره)تأييد مى شود كه آن فقيه كم نظير اگر نگوييم بى نظير در كشف الغطاء خود در بحث مواقيت فرموده: «الاول: فى ان المواقيت بأسرها عبارة عما يتساوى الاسماء من تخوم الارض الى عنان السماء فلو أحرم من بئر أو سطح فيها ـ راكباً او ماشياً او مضطجعاً و فى جميع الاحوال ـ فلا باس به»،[5] و به نظر مى رسد كه اگر آن فقيه بزرگوار راجع به طواف هم بحث نموده و متعرض آن شده بود، قطعاً طواف در طبقات فوقانى را نيز مجزى مى دانست.

مسئله 43

بنا بر احتياط واجب بايد نماز طواف را فوراً و بدون تأخير پس از طواف بخواند و بين طواف و نمازش فاصله نيندازد و ميزان، مبادرت عرفيّه است; و نماز طواف واجب را بايد پشت مقام ابراهيم(عليه السلام)به جا آورد، به نحوى كه مقام در جلوى شخص قرار گيرد (نه محاذى سمت راست يا چپ آن) و پشت مقام، حدّ معيّنى ندارد و ميزان در پشت مقام بودن صدق عرفى است، ولى هرچه نزديكتر باشد، بهتر و احوط است.

مسئله 44

احكامى كه براى نماز خواندن مرد و زن با محاذات همديگر و يا تقدم مرد بر زن در ساير جاها وجود دارد، براى مرد و زنى كه در مسجدالحرام نماز مى خوانند، وجود ندارد و نماز آنها حكم نماز دو مرد و يا دو زن در ساير جاها را دارد، و موثقه فضيل[6] دليل و حجت بر اين استثنا مى باشد و در اين استثنا به حكم اطلاق، فرقى بين نماز طواف و يا نمازهاى ديگر از واجب و مستحب نمى باشد.

سؤال 45: نماز طواف كسانى كه در طبقه فوقانى طواف خود را انجام داده اند چه حكمى دارد؟

جواب : به طور كلى آنچه در نماز طواف شرط است، در مسجدالحرام و پشت مقام بودن آن است (يعنى جلوى مقام و يا دو طرف آن و يا در حِجر اسماعيل(عليه السلام) نباشد) بنابراين، نماز خواندن در طبقات فوقانى مسجدالحرام در صورتى كه پشت مقام باشد، صحيح و مجزى است.

مسئله 46

بنا بر احتياط، در سعى بايد از ابتداى كوه صفا از پايين آن شروع كند و تا اولين جزء كوه مروه ادامه دهد و به همان نحو كه متعارف است سعى نمايد و لازم نيست به قسمت بالاى سراشيبى برود، بلكه همين اندازه كه به قسمت سربالايى برود و مقدارى از آن را جزو سعى قرار دهد، كفايت مى كند، و احتياط و دقّت زياد كه پاشنه پاى خود را به كوه برساند، نه تنها لازم نيست بلكه ممكن است نامطلوب هم باشد و اگر مسير بين صفا و مروه را چند طبقه كنند، سعى نمودن از هر طبقه جايز است، چون سعى بين صفا و مروه كه مورد نص و فتوى است صدق مى كند.

سؤال 47: لطفاً بفرمائيد سعى در قسمت افزوده شده جديد چه حكمى دارد؟

جواب: آنچه در حج و عمره جزء واجبات بلكه جزء اركانش محسوب شده و از شعائر اللّه است كه در قرآن آمده (إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ)[7] سعى بين صفا و مروه يعنى سعى بين آن دو كوه و بين الجبلين مى باشد، پس معيار و مناط مسعى، حسب ظواهر ادلّه و اطلاق آنها از حيث عرض آن دو كوه، شرقاً و غرباً همان وجود كوه و امتداد آن ولو از حيث ريشه كوه و سفائح آن بوده و هست، و به نظر اين جانب حسب گزارشهاى واصله، از شهادت معمّرين كه جبلين تا مقداريكه بناست جزء مسعى شود امتداد داشته، و اخبار اهل اطلاع و خبره و كارشناسان به امتداد ريشه ها و رؤيت اين جانب در سالهاى گذشته نسبت به مروه و اينكه امتداد آن بيش از مقدار عرض مسعاى جديد بوده، و از همه گذشته عنايت علماء و فقهاء حرمين به حفظ مشاعر و مناسك حج و رعايت تعبّد در آنها و گواهى و شهادت برخى از آنها به اتصال كوه صفا به ابوقبيس و اينكه مسعى از طرف كوه مروه از حيث عرض بيش از مقدار توسعه يافته فعلى بوده، همه و همه حجت عقلائيّه و شرعيّه بر امتداد مى باشد و سعى در مسعاى جديد سعى بين الجبلين است و چگونه چنين امورى حجت شرعى نباشد با آنكه بعض آنها چه رسد به همه آنها موجب اطمينان و علم عادى بر امتداد است. فعلى هذا سعى نمودن در مسعاى جديد در تاريخ فعلى يعنى سنه 1428 هجرى قمرى كه در سؤال آمده و مشغول ساختن و تهيه آن مى باشند و گفته مى شود عرضش بقدر مسعاى فعلى يعنى حدود بيست متر است، با قيام حجت شرعيه بر بودن آن مقدار اضافه شده بين دو كوه صفا و مروه ولو بين ريشه هاى باقى مانده از آنها كه نشانه امتداد كوهها مى باشد موجب اجزاء و صحت و مسقط تكليف است، و فرقى بين سعى در آن محل و محل فعلى (كه مقدارى از خود جبلين در آن وجود دارد و باقى مانده) ديده نمى شود چون سعى در آن محل هم با قيام حجت ذكر شده سعى بين الصفا والمروه است و در صدق صفا و مروه وجود بلندى آن دو كوه قطعاً شرط نمى باشد و لذا مقدارى از عرض صفاى فعلى هم بلندى كوه در آن ديده نمى شود.

مسئله 48

اگر شخص به جهت كنترل همراهان خود در حين سعى به عقب برگردد و بدون توجّه مجدّداً همان مسافت را طى كند، و يا گمان كند در محلّ هروله، واجب است كه هروله كند و لذا برگردد و مقدارى را كه به صورت عادى طىّ كرده بود، با هروله تكرار كند به سعى او ضررى نمى زند، چون زياده عمديّه نمى باشد، ليكن احتياط در رها كردن آن سعى و از سر گرفتن آن مطلوب است.

سؤال 49: آيا در سعى موالات واجب است؟

جواب: واجب نمى باشد، ليكن فاصله زياد انداختن بين اشواط مطلوب نيست .

مسئله 50

در عمره مفرده، واجب است شخص بعد از آنكه سعى كرد تقصير كند ـ يعنى مقدارى از ناخنها يا مقدارى از موى سر يا شارب يا ريش خود را بزند و بهتر آن است كه اكتفا به زدن ناخن نكند، بلكه مقدارى از موى سر يا شارب را هم بزند، كه موافق احتياط است ـ و يا سرخود را بتراشد و در تقصير، كندن مو كافى نيست، و اگر كسى در عمره مفرده تقصير را فراموش كند و به وطن برگردد و تقصير را در وطن انجام دهد، كفايت مى كند و اعاده طواف نساء لازم نمى باشد، اگرچه احوط است.

مسئله 51

طواف نساء و نماز آن در عمره مفرده، بايد بعد از تقصير يا تراشيدن سر انجام شود، و تا هنگامى كه شخص طواف نساء و نماز آن را به جا نياورد، زن يا شوهر بر او حلال نمى شود، طواف نساء و نماز آن در كيفيّت و واجبات و شرايط و احكام آن، مانند طواف عمره مفرده و نماز آن است.

مسئله 52

اقامه نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبى به حكم تقيّه مداراتى مجزى است و بايد سعى شود وحدت مسلمين و عظمت نماز جماعت حفظ شود، و در هنگام اقامه نماز، مؤمنين از مسجدين خارج نشوند تا سبب انگشت نما گشتن و وهن مذهب نگردد.

مسئله 53

مسافر در تمام شهر مكّه و مدينه مخيّر بين قصر و اتمام است و اين حكم اختصاص به مسجدالحرام و مسجدالنبى ندارد.

مسئله 54

كسانى كه هنگام نماز مغرب در مسجدين هستند جايز است بعد از اتمام نماز جماعت مغرب ولو بلافاصله نماز عشاء را بخوانند، چون آنچه در نماز عشاء معتبر است وقوعش بعد از نماز مغرب صحيح مى باشد، و نماز مغرب با جماعت آنها (قطع نظر از مبناى اين جانب كه مغرب همان غروب آفتاب است) صحيح و مجزى است، چون ترتيب معتبر رعايت شده.

سؤال 55: در نماز جماعت مسجدالحرام اتصال صفوف بر قرار نيست، 1 ـ آيا شيعيان بايد اتصال صفوف را مراعات كنند و يا همان مقدار كه آنان نماز را صحيح مى دانند كافى است مخصوصاً اين كه امكان اتصال نماز بانوان در بعضى مواقع وجود ندارد ؟

2 ـ آيا خواندن نماز در مسجدالحرام به نحو استداره به طورى كه رو در روى امام جماعت و يا در طرفين او ايستاده باشد صحيح است؟

جواب: همانطور كه نماز را آنها صحيح مى دانند و به آن گونه نماز بخواند كفايت مى كند.

مسئله 56

اگر كسى در حرم چيزى پيدا كند، برداشتن آن كراهت شديد دارد، ليكن اگر بردارد، در صورتى كه ارزش آن كمتر از يك درهم[8] باشد، مى تواند قصد تملّك آن را بكند و آن را مصرف كند و ضامن نيست، و اگر از يك درهم بيشتر ارزش داشته باشد، بايد يك سال آن را تعريف كند و اگر بعد از يك سال صاحبش را پيدا نكرد، مخيّر است بين حفظ آن براى صاحبش يا صدقه دادن آن.

مسئله 57

برداشتن قرآن از مسجدالحرام و مسجدالنبى كه وقف آن مساجد است، جايز نيست.

مسئله 58

برداشتن سنگ از كوه صفا و مروه، هر چند بسيار كم باشد، جايز نيست و حرام است و آن دو كوه را خداوند جزء شعائر قرار داده، پس هرگونه تصرّفى در آنها غير از اعمال عبادى و نشستن و تكيه دادن به آنها كه معمول و مرسوم بوده و ضررى هم به آنها نمى زند، حرام مى باشد و برداشتن سنگ از تصرّفهاى حرام است.

سؤال 59: شخصى براى عمره مفرده ثبت نام كرده، در حالى كه اعزام او به عمره قطعى بوده و براى عزيمت نيز به ناچار بايستى مقدارى پول به حساب واريز كند، ولى نوبت او به سال بعد موكول شده است، آيا سرِ سال، به اين پول كه به حساب سازمان حج و زيارت واريز شده، خمس تعلق مى گيرد يا خير؟

جواب: چون سفر عمره جزو سفرهاى زيارتى است كه متعارفاً انجام مى گيرد، و نحوه ثبت نام آن واريز پول است، لذا پول واريز شده و همچنين سود آن متعلق خمس نيست.

سؤال 60: وضو گرفتن از آبهايى كه مخصوص آشاميدن (در مسجدالحرام و مسجدالنبى) مى باشد، چه حكمى دارد؟

جواب: از ظرفهايى كه داخل مسجد گذاشته اند، جايز نيست و صحيح نمى باشد، و وضو با آنها باطل است.

سؤال 61: آيا استحباب نماز تحيّت مسجد، در مسجدالحرام نيز ثابت است؟

جواب: نماز تحيّت در مسجدالحرام ثابت نيست، و تحيّت مسجدالحرام، همان طور كه شهيد(قدس سره) فرموده، طواف خانه خدامى باشد.

سؤال 62: روزه گرفتن حجاج در مدينه منوّره در حالى كه ده روز در آنجا نمى مانند، چه حكمى دارد؟

جواب: مسافر مى تواند براى خواستن حاجت، سه روز درمدينه طيّبه روزه بگيرد، اگرچه روزه قضا به گردن اوباشد و نمى تواند نيت روزه قضا كند، و بنا بر احتياطواجب، روزهاى چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه، روزه گرفته شود.

سؤال 63: برخى از زائران حرمين شريفين اظهار مى دارند كه فلان مبلغ را به ما داده اند تا در حرم مطهر نبوى(صلى الله عليه وآله) يا قبور مطهر ائمه بقيع(عليهم السلام) بريزيم، با توجّه به اينكه ريختن پول و جواهرات درآن محلها غير ممكن است، يا صرف در حرم، يا در مصرف مقرّرخود نخواهد شد و حاضر نيستند اين هدايا را با خود برگردانند،آيا مى توان آنها را در راه خير، مثل كمك به فقراى شيعه صرف كرد؟

جواب: مى توانند به فقراى زائر يا فقراى شيعه كه در آنجا هستند، بدهند.

سؤال 64: گاهى مشاهده مى شود كه مسجدالحرام را با آب قليل و يا مواد خاصّ شوينده و پاك كننده تطهير مى كنند، اما طبق موازين شرع نيست. اگر بدن يا لباس مرطوب با آنها تماس پيدا كند، چه حكمى دارد؟ آيا سجده بر آن سنگها جايز است؟

جواب: چون ازاله عين نجاست از امثال سنگ و اجسام صيقلى از مطهرات است، بنابراين، تطهير در مثل مسجدالحرام كه سنگ فرش است با فرض يقين به نجس شدن آن، با وضع فعلى كه با ريختن مختصر مايع،عين نجاست را زائل مى نمايند، بعد از آنكه خشك شد و رطوبت مسريه اش از بين رفت، محكوم به طهارت است و پاك مى باشد. كما اينكه اگر قبل از ريختن مايع، عين نجاست زائل شده باشد، به محض زوال محكوم به طهارت است.

مسئله 65

نماز طواف مستحبّى حكم بقيّه نمازهاى مستحبّى را ندارد بنابراين نشسته هم نمى توان خواند و بايد در مسجد خوانده شود.

مسئله 66

گاهى در مسجدالحرام و مسجدالنبى كفشهاى انسان گم مى شود ولى در بيرون از مسجد كفشهاى فراوان روى هم ريخته مى شود كه اگر يقين شود كه صاحبان آن كفشها راضى و از آنها اعراض كرده اند، برداشتن آنها اشكال ندارد.

مسئله 67

در مسجد النبى سجده روى فرشهاى مسجد، به حكم تقيه مداراتى مجزى است و لازم نيست در جايى كه سنگ است نمازبخوانند، و يا حصير و مانند آن همراه خود ببرند، هر چند همراه داشتن آن و يا سجده بر سنگها، اگر به گونه اى باشد كه خلاف متعارف بين مسلمين نباشد و موجب وهن نگردد، مانعى ندارد و جايز است.

مسئله 68

رفتن به مسجدالحرام و مسجدالنبى و توقف در ساير مساجد براى زن مستحاضه در صورتى كه غسلهاى واجب خود را انجام داده باشد، مانعى ندارد.

مسئله 69

افرادى كه در مكه و مدينه قصد ماندن ده روز را ندارند نمى توانند نوافل نمازهاى يوميّه را بخوانند، چون تخيير در نماز ظهر و عصر و عشاء در اماكن تخيير، يك حكم اختصاصى نسبت به خود آنهاست نه نسبت به نوافل آنها.

مسئله 70

بنا بر احتياط واجب، زن حائض و نفساء نبايد در حرم امامان(عليهم السلام)توقف كند، ولى رفتن آنها كنار ديوار بقيع براى زيارت مانعى ندارد.

سؤال 71: حكم اعمال كسى كه بدون اجازه از مرجع زنده، بر تقليد از ميت باقى است، چيست؟

جواب: اگر مرجع تقليدى را كه بعد از توجه و التفات انتخاب مى نمايد فتواى او جواز بقاست، اعمال گذشته اش صحيح است، چون اعمالش مطابق با حجت بوده هر چند به آن حجّت توجّه نداشته.

سؤال 72: گاهى اوقات امام جماعت اهل سنّت در نماز صبح روز جمعه يا روزهاى ديگر، آيات سوره هاى سجده دار را مى خواند و نمازگزاران در اثناى قرائت ـ مانند اهل سنت ـ به سجده مى روند و بر مى خيزند، در اين صورت تكليف چيست؟

جواب: هرگاه نمازگزار آيه سجده را شنيد، بايد سجده را با اشاره سر، انجام بدهد و بعد از نماز سجده درست انجام دهد; و ناگفته نماند كه اگر اشتباهاً به سجده برود نمازش صحيح است چون دو سجده روى هم ركن است كه اگر عمداً يا سهواً كم و زياد بشود نماز باطل است امّا اگر يك سجده را سهواً اضافه كرد نمازش صحيح است و اگر در نماز به جاى سجده به ركوع برود، قطعاً نمازش باطل است، چون زياده ركن حاصل شده و زياده ركن، ولو اشتباهاً، سبب بطلان نمازاست.

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. 1ـ مسجد شجره (ذو الحليفه)، 2ـ وادى عقيق، 3ـ قرن المنازل، 4ـ يلملم، 5 ـ جحفه.

[2]. مراد از حرمت در اين مساله و مسائل بعدى از محرمات احرام صورت عمد مى باشد، بنابراين اگر مُحرم از روى جهل يا فراموشى يكى از محرمات احرام را انجام دهد حرام نمى باشد و كفاره هم ندارد، به غير از صيد كه تفصيل اين مسائل در مناسك حج بيان شده است .

[3]. مراد از پوشاندن در اينجا آن است كه نقاب يا پوشيه به صورت او چسبيده شود.

[4]. تهذيب الاصول، ج1، ص56 (بحث صحيح و اعم، امر رابع).

[5] . كشف الغطاء، مواقيت الاحرام، المقام الثانى فى احكامها، ص549.

[6] . الوسائل 5: 126، أبواب مكان المصلى، ب5، ح10.

[7]. البقرة (2): 158 .

[8]. درهم يك واحد پولى نقره است كه ارزش آن امروزه (1383هـ . ش) حدود 800 تومان است .

عنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org