|
دوم: قربانى كردن (هَدْى) يا نَحر شتر
(مسئله 773 ) بر كسى كه حجّ تمتّع به جا مى آورد، قربانى كردن واجب است؛ يعنى نَحْر شتر يا ذبح گاو و يا گوسفند، و قربانى اگر شتر باشد بهتر است و پس از آن گاو بهتر است و غير از سه حيوان نامبرده، ساير حيوانات كافى نيست؛ و ذبح گاوميش در ذبح واجب كفايت مى كند، ليكن مكروه است. (مسئله 774 ) قربانى كردن هم مانند ساير اعمال حج، از عبادات است و بايد به قصد قربت و با نيّت خالص و بدون ريا انجام شود. (مسئله 775 ) يك گوسفند، كمترين چيزى است كه براى ذبح كافى است، ليكن هر چه شخص بيشتر ذبح كند، بهتر است و در روايت[1]آمده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)صد شتر همراه آوردند، سى و چهار شتر را براى حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)نحر كردند و شصت و شش شتر را براى خودشان. (مسئله 776 ) در شرايط عادى و اختيار يك قربانى براى چند نفر كافى نيست، بلكه در حال ضرورت نيز در كافى بودن آن محلّ اشكال است؛ و احتياط واجب جمع بين شركت در قربانى و روزه گرفتن است، كه مسائل روزه بعداً ذكر مى شود. (مسئله 777 ) محلّ قربانى كردن در حال اختيار بايد در منى باشد و در جاى ديگر كفايت نمى كند، ولى در صورت عدم امكان ذبح در منى، و در صورت ضرورت، قربانى كردن در مسلخ جديد كه امروزه (سنه 1424 قمرى) به نام مُعيصم ناميده مى شود مجزى است. بنابراين، قربانى كردن براى حج در شهرها و بلاد مجزى نيست و كفايت نمى كند. (مسئله 778 ) واجب است قربانى در روز باشد، حتى كسانى كه معذور بودند و شب از مشعر كوچ كرده اند و رمى جمره عقبه را شبانه انجام داده اند، قربانى نمودن در شب حتى از آنها هم مجزى نمى باشد، چون ذبح در شب مورد نهى و كراهت مولوى است، «والعبادة لاتجتمع مع النهي والكراهة لما بينهما من التنافي وماترى من صحة الصوم يوم عاشوراء أو الصلاة في الحمام مثلاً فإنما تكون من جهة حمل النهي من امثالهما مما تعلق بخصوص العبادة على اقلية الثواب ارشاداً جمعاً بين النهي المتعلق به وعباديته وهذا بخلاف مثل الذبح ممّا تعلّق النهي به على اطلاقه فلا يصحّ منه الذبح العبادي لما مرّ من عدم الاجتماع ولا وجه لحمل ذلك النهي على الإرشاد لعدم الاجتماع في الثبوت كما لايخفى، فتدبّر جيّداً نعم تكون التضحيه ليلا مجزية للجاهل القاصر بالمسألة لانتفاء شرطية النهار و مانعية الليل عنه قضاءً لحديث الرفع و غيره من ادّلة البرائة الشرعية. (مسئله 779 ) احتياط مستحب آن است كه ذبح را از روز عيد تأخير نيندازد، ولى اگر بدون عذر و عمداً و يا به واسطه عذرى مثل فراموشى يا ندانستن مسئله و يا پيدا نشدن حيوان، در روز عيد ذبح نكرد، احتياط واجب آن است كه در ايّام «تشريق» (روزهاى يازدهم، دوازدهم و سيزدهم ذى حجّه) ذبح كند و از آن تأخير نيندازد، و اگر نتوانست در بقيّه ماه ذى حجّه قربانى كند و گناهى هم ظاهراً محقق نشده است. (مسئله 780 ) اگر قربانى يافت نشود، قيمت آن را پيش شخص امينى بگذارد كه آن را در مابقى ايّام ذى الحجّه تهيّه كند و در منى ذبح كند، و اگر در اين سال ممكن نشود، در سال بعد به جاى او بخرد و در منى قربانى كند. (مسئله 781 ) در حيوان قربانى چند شرط معتبر است: اول: اگر شتر باشد، سن آن كمتر از پنج سال نباشد و داخل در سال ششم شده باشد، و در گاو و بُز، تمام شدن يك سال و دخول در سال دوم كفايت مى كند، در سنّ گوسفند هم تمام شدن شش ماه كافى است؛ (مسئله 782 ) اگر پس از قربانى كردن معلوم شود سنّ آنها كمتر بوده، كافى نيست و اعاده لازم است. دوم: بايد سالم باشد و حيوان به هيچ نحو مريض نباشد و ذبح حيوان مريض كافى نيست، حتّى اگر آن بيمارى مثل كچلى باشد، بنا بر احتياط؛ سوم: حيوان بايد خيلى پير نباشد؛ چهارم: بايد تامّ الاجزا باشد و نقص نداشته باشد. پس اگر لنگ يا كور يا گوش بريده يا دم بريده باشد، يا اگر شاخ داخلى آن بريده يا شكسته باشد، كافى نيست. همچنين احتياط واجب آن است كه چشمش سفيد نشده باشد؛ (مسئله 783 ) شكاف داشتن گوش و سوراخ بودن آن، مانع ندارد. پنجم: در اصل خلقت بى بيضه نباشد و خَصِى (اَخْته) هم نباشد و بنا بر احتياط مستحب، بيضتين حيوان هم نكوبيده باشند، گرچه اقوى كفايت است؛ ششم: بايد لاغر نباشد، و اگر در گُرده او پيه باشد، كافى است؛ و احتياط آن است كه آن را در عرف، لاغر نگويند؛ هفتم: بنا بر احتياط، قربانى در اصل خلقت بى دُم نباشد و اگر گوش يا شاخ در خلقت اصلى نداشته باشد، كفايت بعيد نيست، و اگر شاخ خارجى[2] او شكسته باشد يا بريده شده باشد، اشكال ندارد. (مسئله 784 ) احتياط مستحب آن است كه ذبح را بعد از رمى جمره عقبه و قبل از حلق و يا تقصير انجام دهد، چون ترتيب بين اعمال منى، مستحبّ است. (مسئله 785 ) اگر كسى حيوانى را به گمان آنكه صحيح و سالم است خريد و ذبح كرد و بعد معلوم شد كه مريض يا ناقص بوده، مجزى است همچنين اگر حيوانى را به گمان چاقى ذبح كرد، بعد معلوم شد لاغر بوده، كافى است. (مسئله 786 ) اگر حيوانى را به گمان لاغرى خريد و به اميد چاق بودن با قصد قربت قربانى كرد، بعد هم معلوم شد چاق بوده است كافى است، ولى اگر قصد قربت محقّق نشود، كافى نيست. (مسئله 787 ) اگر به ناقص بودن حيوان اعتقاد داشت و به واسطه جهل قصورى به مسئله براى اطاعت از خداوند آن را ذبح كرد و بعد معلوم شد سالم بوده است، ظاهراً كافى باشد. (مسئله 788 ) احتياط مستحب آن است كه قربانى را سه قسمت كنند: يك قسمت آن را هديه بدهند، يك قسمت آن را صدقه بدهند و قدرى هم از گوشت ذبيحه بخورند.[3] قسمت صدقه را به مؤمنين بدهند، و اگر صدقه را به فقراى كفّار بدهند يا آنكه تمام ذبيحه را به آنها بدهند يا ذبيحه را بعد از ذبح رها كند و برود اشكال ندارد و ضامن حصّه فقرا نبوده، ليكن احتياط، خصوصاً در خوردن قدرى از گوشت ذبيحه، بسيار مطلوب است. (مسئله 789 ) لازم نيست ذابح مؤمن باشد، نه در قربانى و نه در كفّارات، بلكه همان مسلمان بودن، كافى است. (مسئله 790 ) لازم نيست خود انسان ذبح كند و جايز است شخص در قربانى به ديگرى نيابت بدهد و نيّت را نايب در موقع ذبح بكند، و اقوى آن است كه خود شخص هم اگر حاضر باشد نيّت بكند. (مسئله 791 ) اگر بعد از ذبح كردن، احتمال بدهد حيوان ناقص بوده يا ساير شرايط را نداشته، در اين صورت به شكّ خود اعتنا نكند. (مسئله 792 ) اگر براى خريد قربانى و ذبح آن به كسى نيابت داد و نايب هم انجام داد؛ در اين صورت اگر در صحّت عمل نايب شك كرد، به آن اعتنا نكند. (مسئله 793 ) اگر نايب شك كند كه براى منوبٌ عنه قربانى را انجام داده يا نه، بايد براى وى قربانى كند. (مسئله 794 ) اگر كسى را براى خريد قربانى و ذبح آن نايب كرد، و احراز كرد كه نايب امين است كفايت مى كند و علم يا اطمينان به اينكه نايب ذبح كرده است لازم نيست. (مسئله 795 ) ولىّ بچه كه او را به احرام حج تمتّع، محرم كرده است بايد براى او از مال خودش ـ نه از مال بچه ـ قربانى كند، و اگر توانايى ندارد بايد به جاى او روزه بگيرد. آرى اگر طفل مميز باشد و خودش اراده حج كرده و محرم شده است پول قربانى از مال خود بچه پرداخت مى شود. (مسئله 796 ) اگر نايب عمداً در اوصاف ذبيحه يا در ذبح آن برخلاف فتواى مرجع تقليد خودش عمل كرد، ضامن است و در اين صورت، علاوه بر غرامت بايد مجدّداً ذبح كند؛ و اگر از روى اشتباه يا جهل برخلاف فتواى مقلّدش عمل كرده، اگر براى عمل اجرت گرفته باشد، ضامن است، و در غير اين صورت ضامن نمى باشد، و در هر دو صورت ذبح را اعاده كند. گرچه اقوى عدم اعاده است در صورت دوم. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. التهذيب، 5/ 454، حديث 1588. [2]. شاخ خارجى، شاخ سخت سياهى است كه به منزله غلاف است براى شاخ داخلى كه سفيد است. [3]. اگر خوردن گوشت قربانى، باعث پديد آمدن بيماريهاى ميكروبى شود، نيازى نيست حجّاج از آن ذبيحه بخورند.
|