|
احكام عاريه
«عاريه» آن است كه انسان، مال خود را به ديگرى بدهد تا از آن استفاده كند و در مقابل، چيزى هم از او نگيرد. (مسئله 2374 )در عاريه لازم نيست صيغه بخوانند؛ براى مثال اگر كسى لباس خود را به قصد عاريه به كسى بدهد و او به همين قصد بگيرد، عاريه صحيح است. (مسئله 2375 ) عاريه دادن چيز غصبى و چيزى كه مال انسان است ولى منفعت آن را به ديگرى واگذار كرده مثلاً آن را اجاره داده، در صورتى صحيح است كه مالك چيز غصبى يا كسى كه آن چيز را اجاره كرده بگويد به عاريه دادن راضى هستم. (مسئله 2376 ) چيزى را كه منفعتش مال انسان است، مثلاً آن را اجاره كرده، مى تواند عاريه بدهد؛ ولى اگر در اجاره شرط كرده باشند كه خودش از آن استفاده كند، نمى تواند آن را به ديگرى عاريه دهد. (مسئله 2377 ) اگر ديوانه و بچه مال خود را عاريه بدهند، صحيح نيست، امّا اگر ولىّ بچه مصلحت بداند كه مال او را عاريه دهد و بچه آن مال را به دستور ولىّ خود به عاريه گيرنده برساند، اشكال ندارد. (مسئله 2378 ) اگر عاريه گيرنده در نگهدارى چيزى كه عاريه كرده كوتاهى نكند و در استفاده از آن هم زياده روى ننمايد و اتفّاقاً آن چيز از بين برود، ضامن نيست؛ ولى چنانچه شرط كنند كه اگر از بين برود، عاريه گيرنده ضامن باشد يا چيزى را كه عاريه كرده، طلا و نقره باشد، بايد عوض آن را بدهد. (مسئله 2379 ) اگر طلا و نقره را عاريه نمايد و شرط كند كه اگر از بين برود ضامن نباشد، چنانچه از بين برود، ضامن نيست. (مسئله 2380 ) اگر عاريه دهنده بميرد، عاريه گيرنده بايد چيزى را كه عاريه كرده به ورثه او بدهد. (مسئله 2381 ) اگر عاريه دهنده طورى شود كه شرعاً نتواند در مال خود تصرّف كند مثلاً ديوانه شود، عاريه گيرنده بايد مالى را كه عاريه كرده به ولىّ او بدهد. (مسئله 2382 ) كسى كه چيزى عاريه داده، هر وقت بخواهد مى تواند آن را پس بگيرد و عاريه گيرنده نيز هر وقت بخواهد، مى تواند آن را پس بدهد. (مسئله 2383 ) اگر ظرف طلا و نقره را براى زينت اتاق عاريه بدهند، اشكال ندارد، ولى اگر براى استفاده حرام بدهند، باطل است. (مسئله 2384 ) عاريه دادن گوسفند براى استفاده از شير و پشم آن، و عاريه دادن حيوان نر براى جفت گيرى، صحيح است. (مسئله 2385 ) اگر چيزى را كه عاريه كرده به مالك يا وكيل يا ولىّ او بدهد و بعد آن چيز از بين برود، عاريه گيرنده ضامن نيست و در غير اين صورت ضامن است، اگرچه مثلاً آن را به جايى ببرد كه صاحبش معمولاً به آنجا مى برده، مثلاً اسب را در اصطبلى كه صاحبش براى آن درست كرده ببندد. (مسئله 2386 ) اگر چيز نجس را براى خوردن و آشاميدن عاريه دهد، بايد نجس بودن آن را به كسى كه عاريه مى گيرد، بگويد. (مسئله 2387 ) چيزى را كه عاريه كرده، بدون اجازه صاحب آن نمى تواند به ديگرى اجاره يا عاريه دهد. (مسئله 2388 ) اگر چيزى را كه عاريه كرده با اجازه صاحب آن به ديگرى عاريه دهد، چنانچه كسى كه اول آن چيز را عاريه گرفته، بميرد يا ديوانه شود، عاريه دومى باطل نمى شود. (مسئله 2389 ) اگر بداند مالى را كه عاريه گرفته غصبى است، بايد آن را به صاحبش برساند و نمى تواند به عاريه دهنده بدهد. (مسئله 2390 ) اگر مالى را كه مى داند غصبى است عاريه كند و از آن استفاده اى ببرد و در دست او از بين برود، مالك مى تواند عوض آن را از او يا از كسى كه مال را غصب كرده مطالبه كند، و نيز مى تواند عوض استفاده هايى را كه عاريه گيرنده برده، از او مطالبه نمايد و يا از غاصب بگيرد، و اگر عوض مال يا استفاده آن را از عاريه كننده بگيرد، او نمى تواند چيزى را كه به مالك مى دهد از عاريه دهنده مطالبه نمايد. (مسئله 2391 ) اگر نداند مالى را كه عاريه گرفته غصبى است و در دست او از بين برود، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او بگيرد، او هم مى تواند آنچه را به صاحب مال داده از عاريه دهنده مطالبه نمايد؛ ولى اگر چيزى را كه عاريه گرفته، طلا و نقره باشد، يا عاريه دهنده با او شرط كرده باشد كه اگر آن چيز از بين برود عوضش را بدهد، نمى تواند چيزى را كه به صاحب مال مى دهد، از عاريه دهنده مطالبه نمايد.
|