|
مراتب امر به معروف و نهى از منكر
(مسئله 2051 ) براى امر به معروف و نهى از منكر مراتبى است و با احتمال حاصل شدن مقصود از مرتبه پايين، عمل به مراتب ديگر جايز نيست. (مسئله 2052 ) مرتبه اول، آن است كه با شخص گناهكار به گونه اى عمل شود كه بفهمد براى ارتكاب او به گناه، اين گونه با او رفتار شده است؛ مثل اينكه از او روى برگرداند، يا با چهره عبوس با او ملاقات كند، يا با او ترك مراوده كند و از او اِعراض كند، به نحوى كه معلوم شود اين امور، براى آن است كه او تركِ معصيت كند. (مسئله 2053 ) اگر در اين مرتبه درجاتى باشد لازم است با احتمال تأثير درجه خفيف تر، به همان اكتفا كند، مثلا اگر احتمال مى دهد كه با ترك تكلّم با او، مقصود حاصل مى شود، به همان اكتفا كند و به درجه بالاتر، عمل نكند. (مسئله 2054 ) اگر اعراض نمودن و ترك معاشرت با گناهكار موجب تخفيف معصيت مى شود يا احتمال تخفيف داده مى شود، واجب است، اگرچه بداند موجب ترك گناه به طور كلّى نمى شود، و اين امر در صورتى است كه با مراتب ديگر، نتواند از معصيت جلوگيرى كند. (مسئله 2055 ) اگر علماى اعلام احتمال بدهند كه اعراض از دستگاه ظالم، موجب تخفيف ظلم آنها مى شود، واجب است از آنها اعراض كنند، و به مسلمانان اعراض خود را بفهمانند. (مسئله 2056 ) اگر ارتباط و معاشرت علماى اعلام با دستگاه ظالم، موجب تخفيف ظلم آنها شود، بايد ملاحظه كنند كه آيا ترك معاشرت مهم تر است ـ زيرا ممكن است معاشرت موجب سستى عقايد مردم، و يا موجب هتك اسلام و مراجع اسلام شود ـ يا تخفيف ظلم، پس هر كدام مهم تر است، به آن عمل كنند. (مسئله 2057 ) اگر معاشرت و مراوده علماى اعلام با دستگاه ظالم، خالى از مصلحت راجحه ملزمه باشد، نبايد معاشرت كنند، زيرا اين امر موجب اتهام آنها خواهد شد. (مسئله 2058 ) اگر ارتباط علماى اعلام با دستگاه ظالم، موجب تقويت يا تبرئه آنها نزد افراد بى اطّلاع شود، يا موجب جرئت آنها يا هتك مقام علم شود، ترك آن واجب است. (مسئله 2059 ) كسانى كه مقاصد دستگاه ظالم را ترويج مى كنند و به جشنها و معاصى و ظلم آنهاكمك مى كنند مانند بعضى از تجار و كسبه، بر مسلمانان لازم است كه آنها را نهى كنند، و اگر مؤثر واقع نشد، از آنها اعراض كنند و با آنها معاشرت و معامله نكنند. (مسئله 2060 ) مرتبه دوم، از امر به معروف و نهى از منكر، امر و نهى به زبان است. پس با احتمال تأثير و وجود ساير شرايط، واجب است گناهكار را از معصيت نهى كنند و ترك كننده واجب را براى به جا آوردن واجب، امر كنند. (مسئله 2061 ) اگر احتمال بدهد كه موعظه و نصيحت، در گناهكار مؤثر واقع مى شود، و او ديگر گناه نمى كند، لازم است به آن اكتفا كند و از آن فراتر نرود. (مسئله 2062 ) اگر مى داند كه نصيحت تأثير ندارد، امر و نهى الزامى با احتمال تأثير واجب است، و اگر تأثير نمى كند مگر با تشديد در گفتار و تهديد بر مخالفت، در صورتى كه باعث ايذا نشود، لازم است ليكن بايد از دروغ و معصيت ديگر احتراز شود. (مسئله 2063 ) براى جلوگيرى از گناه، ارتكاب گناه ديگر مثل فحش و دروغ و اهانت جايز نيست، مگر آنكه گناه، از چيزهايى باشد كه مورد اهتمام شارع مقدس باشد و به هيچ وجه به آن راضى نباشد، مثل قتل نفس محترمه، كه در اين صورت به هر نحو ممكن بايد جلوگيرى كند. (مسئله 2064 ) اگر ترك گناه توسط گناهكار بر انجام مرتبه اول و دوم متوقّف باشد، هم اعراض و ترك معاشرت و برخورد با چهره عبوس با او واجب است و هم او را لفظاً امر به معروف و نهى از منكر كند. (مسئله 2065 ) ضرب، جرح، حبس، توهين و مراتب بالاتر و آنچه موجب تصرّف در محدوده تسلّط اشخاص بر اموال ونفوسشان (كه محترم است) مى باشد، نياز به قانون مصوّب نمايندگان مردم دارد.
|