|
مصرف زكات
(مسئله 1909 ) انسان مى تواند زكات را در هشت مورد مصرف كند: اول، به فقير[1] بدهد، و او، كسى است كه مخارج سال خود و خانواده اش را ندارد؛ دوم، به مسكين بدهد، و او، كسى است كه وضع معيشتى اش بدتر از فقير است؛ سوم، به كسى بدهد كه از طرف امام(عليه السلام) يا نايب امام، مأمور است كه زكات را جمع و نگهدارى نمايد و به حساب آن رسيدگى كند و آن را به امام(عليه السلام) يا نايب امام يا فقرا برساند؛ چهارم، به كافرهايى كه اگر زكات به آنان بدهند، به دين اسلام مايل مى شوند، يا در جنگ به مسلمانان كمك مى كنند؛ پنجم، خريدارى بنده و آزاد كردن آن؛ ششم، بدهكارى كه نمى تواند قرض خود را بدهد؛ هفتم، فى سبيل الله بدهد، يعنى خرج كردن در كارى كه مانند ساختن مسجد، منفعت عمومى دينى دارد، يا مثل ساختن پل و اصلاح راه كه نفعش به عموم مسلمانان مى رسد و آنچه براى اسلام نفع داشته باشد، به هر نحو كه باشد؛ هشتم، به ابن السبيل، يعنى مسافرى كه در سفر، درمانده شده است. (مسئله 1910 ) اگر يك دفعه بيش از مخارج سال به فقير زكات بدهند مانع ندارد، گرچه احتياط مستحب آن است كه بيش از مخارج سال به او ندهند ولى اگر به تدريج به او زكات بدهند، بيش از مخارج سالش نمى تواند بگيرد. (مسئله 1911 ) كسى كه مخارج سالش را داشته، اگر مقدارى از آن را مصرف كند و بعد شك كند كه آنچه باقى مانده به اندازه مخارج سال او هست يا نه، نمى تواند زكات بگيرد. (مسئله 1912 ) صنعتگر يا مالك يا تاجرى كه درآمد او از مخارج سالش كمتر است، مى تواند براى كسرى مخارجش، زكات بگيرد و لازم نيست ابزار كار يا ملك يا سرمايه خود را به مصرف مخارج برساند. (مسئله 1913 ) فقيرى كه خرج سال خود و عائله اش را ندارد، اگر خانه اى دارد كه ملك اوست و در آن ساكن است يا وسيله سوارى دارد، چنانچه بدون اينها نتواند زندگى كند، اگرچه براى حفظ آبرويش باشد، مى تواند زكات بگيرد؛ همچنين است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانى و زمستانى و چيزهايى كه به آنها احتياج دارد و فقيرى كه اينها را ندارد، اگر به اينها احتياج داشته باشد، مى تواند از زكات خريدارى نمايد. (مسئله 1914 ) فقيرى كه ياد گرفتن صنعت براى او مشكل نيست، بايد ياد بگيرد و با گرفتن زكات زندگى نكند، ولى تا وقتى مشغول ياد گرفتن است، مى تواند زكات بگيرد. (مسئله 1915 ) به كسى كه قبلا فقير بوده و مى گويد فقيرم، اگرچه انسان از گفته او اطمينان پيدا نكند، مى توان به او زكات داد. (مسئله 1916 ) كسى كه مى گويد فقيرم و قبلا فقير نبوده، يا معلوم نيست فقير بوده يا نه، اگر از گفته او اطمينان پيدا شود كه فقير است مى توان به او زكات داد. (مسئله 1917 ) كسى كه بايد زكات بدهد، اگر از فقيرى طلبكار باشد، مى تواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند. (مسئله 1918 ) اگر فقير بدهكار بميرد، و ماتَرَك او براى پرداخت بدهى اش كافى نباشد انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند. (مسئله 1919 ) چيزى را كه انسان بابت زكات به فقير مى دهد لازم نيست به او بگويد كه زكات است؛ بلكه اگر فقير از روى عفت نه از روى تكبر و يا كوچك شمردن زكات خجالت بكشد، مستحبّ است به طورى كه دروغ نشود به اسم پيشكش بدهد، ولى بايد قصد زكات نمايد. (مسئله 1920 ) اگر انسان به خيال اينكه كسى فقير است به او زكات بدهد، بعد بفهمد فقير نبوده، يا از روى ندانستن مسئله به كسى كه مى داند فقير نيست زكات بدهد، چنانچه چيزى را كه به او داده، باقى باشد، بايد از او بگيرد و به مستحق بدهد؛ و اگر از بين رفته باشد، در صورتى كه كسى كه آن چيز را گرفته مى دانسته يا احتمال مى داده كه زكات است، انسان بايد عوض آن را از او بگيرد، ولى اگر به غير از عنوان زكات داده نمى تواند چيزى از او بگيرد و بايد از مال خودش زكات را به مستحق بدهد، و در همه صور مى تواند از مال خودش زكات را بدهد و از كسى كه گرفته، مطالبه نكند. (مسئله 1921 ) كسى كه بدهكار است و توان بازپرداخت بدهى خود را ندارد ـ اگرچه مخارج سال خود را داشته باشد ـ مى تواند براى دادن قرض خود زكات بگيرد، ولى بايد مالى را كه قرض كرده در معصيت خرج نكرده باشد، يا اگر در معصيت خرج كرده از آن معصيت توبه كرده باشد، كه در اين صورت از سهم فقرا مى توان به او داد. (مسئله 1922 ) اگر به كسى كه بدهكار است و توان بازپرداخت بدهى خود را ندارد زكات بدهد، بعد بفهمد قرض را در معصيت مصرف كرده، چنانچه آن بدهكار فقير باشد، مى تواند آنچه را به او داده بابت زكات حساب كند؛ ولى اگر موجب ترغيب او به معصيت شود و توبه نكرده باشد بايد چيزى را كه به او داده، بابت زكات حساب نكند. (مسئله 1923 ) كسى كه بدهكار است و توان بازپرداخت بدهى خود را ندارد ـ اگرچه فقير نباشد ـ انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند. (مسئله 1924 ) مسافرى كه خرجى او تمام شده، يا وسيله نقليه او از كار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض كردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند، اگرچه در وطن خود فقير نباشد، مى تواند زكات بگيرد؛ ولى اگر بتواند در جاى ديگر با قرض كردن يا فروختن چيزى مخارج سفر خود را فراهم كند، فقط به مقدارى كه به آنجا برسد، مى تواند زكات بگيرد. (مسئله 1925 ) مسافرى كه در سفر درمانده شده و زكات گرفته، بعد از آنكه به وطنش رسيد، اگر چيزى از زكات زياد آمده باشد، در صورتى كه بدون مشقّت نتواند بقيّه را به صاحب مال يا نايب او برساند بايد آن را به مجتهد جامع الشرائط بدهد و بگويد كه زكات است. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. كسى كه صنعت يا ملك يا سرمايه اى دارد كه مى تواند مخارج سال خود را بگذراند، فقير نيست.
|