|
احكام روزه قضا
(مسئله 1671 ) اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه هاى وقتى را كه ديوانه بوده، قضا نمايد. (مسئله 1672 ) اگر كافرى كه معاند دينى نيست، مسلمان شود، واجب نيست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده، قضا نمايد؛ ولى اگر مسلمانى كافرْ شود و دوباره مسلمان گردد روزه هاى وقتى را كه كافر بوده، بايد قضا نمايد. (مسئله 1673 ) روزه اى كه از انسان به واسطه مستى باطل شده، بايد قضا نمايد، اگرچه چيزى را كه به واسطه آن مست شده، براى معالجه خورده باشد؛ بلكه اگر نيّت روزه كرده و مست شده و در حال مستى روزه را ادامه داده تا از مستى خارج شده باشد، بنا بر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام كند و بعداً قضا نمايد. (مسئله 1674 ) اگر كسى به خاطر عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده، مى تواند مقدار كمتر را كه احتمال مى دهد روزه نگرفته، قضا نمايد. مثلا كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى داند روز پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، مى تواند پنج روز روزه بگيرد، و نيز كسى هم كه نمى داند چه وقت عذر برايش پيش آمده، مى تواند مقدار كمتر را قضا نمايد. مثلا اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از ماه رمضان برگردد و نداند كه روز بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيست و ششم، مى تواند مقدار كمتر، يعنى پنج روز را قضا كند. (مسئله 1675 ) اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اول بگيرد، مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان مانده باشد، احتياط واجب آن است كه اول، قضاى رمضان آخر را بگيرد. (مسئله 1676 ) اگر قضاى روزه چند رمضان بر او واجب باشد در صورتى كه تأخير يكى كفاره دارد و تأخير ديگرى ندارد، بايد در نيت ولو ارتكازاً معين باشد روزه اى را كه مى گيرد قضاى كدام رمضان است. (مسئله 1677 ) كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد، مى تواند پيش از ظهر، روزه خود را باطل نمايد. (مسئله 1678 ) اگر قضاى روزه ماه رمضان شخص ديگرى را گرفته باشد، مى تواند بعد از ظهر روزه را باطل كند، اگرچه احتياط آن است كه باطل نكند. (مسئله 1679 ) اگر كسى به واسطه بيمارى يا حيض يا نفاس، روزه ماه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته، براى او قضا كنند، اگرچه مستحب است. (مسئله 1680 ) اگر كسى به واسطه بيمارى روزه ماه رمضان را نگيرد و بيمارى او تا ماه رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه هايى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مُدّ (كه تقريباً ده سير است) طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد؛ ولى اگر به واسطه عذر ديگرى، مثلا براى مسافرت، روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان سال بعد باقى بماند، روزه هايى را كه نگرفته، بايد قضا كند و احتياط مستحب آن است كه براى هر روز، يك مُدّ طعام هم به فقير بدهد. (مسئله 1681 ) اگر كسى به واسطه بيمارى، روزه ماه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان، بيمارى او برطرف شود، ولى عذر ديگرى پيش آيد كه نتواند تا ماه رمضان سال بعد، قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه هايى را كه نگرفته، قضا نمايد. همچنين اگر در ماه رمضان غير از بيمارى عذر ديگرى داشته باشد و بعد از ماه رمضان، آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد، به واسطه بيمارى نتواند روزه بگيرد، روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند، و احتياط مستحب آن است كه در هر دو صورت، براى هر روز يك مُدّ طعام هم به فقير بدهد. (مسئله 1682 ) اگر كسى در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان، عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده، عمداً قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز، يك مُدّ طعام، گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد. (مسئله 1683 ) اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مُدّ طعام، گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد؛ بلكه اگر موقعى كه عذر دارد تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر روزه هاى خود را قضا كند و پيش از آنكه قضا نمايد در تنگى وقت عذر ديگرى پيدا كند، بايد قضاى آن را بگيرد، و احتياط واجب آن است كه براى هر روز هم يك مُدّ طعام به فقير بدهد. (مسئله 1684 ) اگر بيمارى انسان چند سال طول بكشد، بعد از آنكه بهبود يافت، اگر تا ماه رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد، بايد قضاى ماه رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سالهاى پيش، يك مُدّ طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. (مسئله 1685 ) كسى كه بايد براى هر روز يك مُدّ طعام به فقير بدهد، مى تواند كفّاره چند روز را به يك فقير بدهد. (مسئله 1686 ) اگر قضاى روزه رمضان را چند سال به تأخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يك مُدّ طعام به فقير بدهد. (مسئله 1687 ) اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاى آن را به جا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند، و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را به جا نياورد، براى هر روز نيز دادن يك مُدّ طعام لازم است. (مسئله 1688 ) اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد و در روز كارى كه روزه را باطل مى كند، انجام دهد، مثلا چند مرتبه جماع كند يك كفّاره كافى است. (مسئله 1689 ) بعد از مرگ پدر و يا مادر، پسر بزرگتر بايد قضاى نماز و روزه او را به تفصيلى كه در (مسئله 1358) گفته شد به جا آورد. (مسئله 1690 ) اگر پدر و يا مادر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد، بنا بر احتياط واجب پسر بزرگتر بايد قضا نمايد.
|