|
لباس نمازگزار
لباس نمازگزار شش شرط دارد: شرط اول: (مسئله 779) لباس نمازگزار بايد پاك باشد و اگر كسى عمداً با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است. (مسئله 780) كسى كه نمى داند با بدن و لباس نجس، نماز باطل است و مقصّر درندانستن حكم مسئله باشد، اگر با بدن يا لباس نجس، نماز بخواند، نمازش باطل است. (مسئله 781) اگر كسى به واسطه تقصير در ندانستن مسئله، چيزنجسى را نداند نجس است، مثلا نداند عَرَق شترنجاستخوار، نجس است و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است. (مسئله 782) اگر كسى نداند كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد كه نجس بوده، نماز اوصحيح است، ولى احتياط مستحب آن است كه اگر وقت دارد، دوباره آن نماز را بخواند. (مسئله 783) اگر انسان فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس است و در بين نماز يا بعد ازآن يادش بيايد، بايد نمازش را دوباره بخواند، و اگر وقت گذشته، قضا نمايد. (مسئله 784) كسى كه در وسعت وقت، مشغول خواندن نماز شده، اگر در بين نماز، بدن يا لباسش نجس شود و پيش از آنكه چيزى از نماز را با نجاست بخواند، متوجه شود كه نجس شده،يا بفهمد كه بدن يا لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، درصورتى كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس يا بيرون آوردن آن، نماز را به هم نمى زند، بايد در بين نماز بدن يا لباسش را آب بكشد يا لباسش را عوض نمايد،يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده، لباسش را بيرون آورد و نماز را تمام كند؛ ولى چنانچه طورى باشد كه اگر بخواهد بدن يا لباسش را آب بكشد يا لباسش را عوض كند يا بيرون آورد، نماز به هم مى خورد و اگر لباس را بيرون آورد برهنه مى شود، بايد نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك، نماز بخواند. (مسئله 785) كسى كه درتنگى وقت، مشغول خواندن نماز شده، اگر در بين نماز، لباس او نجس شود و پيش از آنكه چيزى از نماز را با نجاست بخواند، بفهمد كه نجس شده، يا بفهمد كه لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، درصورتى كه آب كشيدن يا عوض كردن يا بيرون آوردن لباس، نماز را به هم نمى زند و مى تواند لباس را بيرون آورد، بايد لباس را آب بكشد يا عوض كند، يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده، لباسش را بيرون آورد و نماز را تمام كند؛ امّا اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمى تواند آب بكشد يا عوض كند، اگر در بيابان است بايد لباسش را بيرون آورد و به دستورى كه براى برهنگان گفته شد، نماز را تمام كند؛ و اگر در غير بيابان است با همان لباس نجس نماز بخواند، و چنانچه طورى است كه اگر لباس را آب بكشد يا عوض كند، نماز به هم مى خورد و به واسطه سرما و مانند آن نمى تواند لباس را بيرون آورد، بايد با همان حال، نماز را تمام كند و نمازش صحيح است. (مسئله 786) كسى كه درتنگى وقت، مشغول خواندن نماز شده، اگر در بين نماز، بدن او نجس شود و پيش از آنكه چيزى از نماز را با نجاست بخواند، متوجه شود كه نجس شده، يا بفهمد كه بدن او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتى كه آب كشيدن بدن يا برطرف نمودن نجاست با چيز ديگرى غير از آب، نماز را به هم نمى زند، بايد آب بكشد و يا نجاست را برطرف نمايد و اگر نماز را به هم مى زند، بايد با همان حال، نماز را تمام كند و نمازش صحيح است. (مسئله 787) كسى كه درپاك بودن بدن يا لباس خود شك دارد، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه بدن يا لباسش نجس بوده، نمازش صحيح است. (مسئله 788) اگر كسى لباسش را آب بكشد و يقين كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نشده، نمازش صحيح است. (مسئله 789) اگر كسى خونى در بدن يا لباس خود ببيند ويقين كند كه از خونهاى نجس نيست و مثلا يقين كند كه خون پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه از خونهايى بوده كه نمى توان با آن نمازخواند، نمازش صحيح است. (مسئله 790) هرگاه كسى يقين كند خونى كه دربدن يا لباس اوست، خون نجسى است كه نماز خواندن با آن صحيح است، مثلا يقين كند خون زخم و دُمَل است، اگر چنانچه بعد از نماز بفهمد خونى بوده كه نماز خواندن با آن باطل است، نمازش صحيح است. (مسئله 791) اگر انسان نجس بودن چيزى را فراموش كند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشى نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نمازش صحيح است؛ ولى اگر بدنش با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و بدون اينكه خود را آب بكشد، غسل كند و نماز بخواند، غسل و نمازش باطل است، چون غسلش به جهت نجاست بدن، باطل بوده است. پس نماز هم باطل است و نيز اگر جايى از اعضاى وضو با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و پيش ازآنكه آنجا را آب بكشد، وضوبگيرد و نماز بخواند، وضو و نمازش به جهت بطلان وضو از راه نجس بودن جايى از اعضاى وضو، باطل است. (مسئله 792) كسى كه يك لباس دارد اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب كشيدن يكى ازآنها آب داشته باشد، اگر مى تواند با چيز ديگرى غير از آب، نجاست را از بدنش برطرف كند، بايد نجاست را از بدنش ازاله كند و لباسش را آب بكشد و نمازش را بخواند، و اگر نمى تواند با چيز ديگرى نجاست را از بدنش ازاله كند، چنانچه بتواند لباسش را بيرون آورد، بايد بدن را آب بكشد و نماز را اگر در بيابان باشد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد، به جا آورد، و اگر در غير بيابان مثل شهر و روستا باشد، و يا به واسطه سرما يا عذر ديگر نتواند لباسش را بيرون آورد، درصورتى كه نجاست هر دو مساوى باشد، مثلا هر دو بول يا خون باشد، مى تواند هر كدام را كه خواست آب بكشد گرچه احتياط مستحب آن است كه بدن را مقدم بدارد ولى اگر نجاست يكى شديدتر باشد، مثلا نجاستش بول باشد، كه بايد دو مرتبه آن را آب كشيد، بعيد نيست آنكه نجاستش بيشتر يا شديدتر باشد، مقدم در آب كشيدن باشد. (مسئله 793) كسى كه غير از لباس نجس، لباس ديگرى ندارد و وقت تنگ است يا احتمال نمى دهد كه لباس پاك پيداكند، اگر به واسطه سرما يا عذر ديگر نمى تواند لباس را بيرون بياورد، بايد با همان لباس نماز بخواند و نمازش صحيح است؛ ولى چنانچه بتواند لباس را بيرون بياورد، اگر در بيابان باشد بايد نماز را به دستورى كه براى برهنگان گفته شد، به جا آورد؛ و اگر در غير بيابان مثلاً در شهر باشد، بايد با همان لباس نماز بخواند، ليكن احتياط مستحب آن است كه نماز را با لباس پاك، قضا نمايد. (مسئله 794) كسى كه دو لباس دارد، اگربداند يكى ازآنها نجس است و نتواند آنها را آب بكشد و نداند كدام يك آنهاست، چنانچه وقت دارد بايد با هردو لباس نماز بخواند. مثلا اگر مى خواهد نماز ظهر و عصر بخواند بايد با هركدام يك نماز ظهر و يك نماز عصر بخواند، ولى اگر وقت تنگ است، اگر در بيابان است بايد نماز را به دستورى كه براى برهنگان گفته شد به جا آورد، و اگر در غير بيابان است، با هر كدام كه نماز بخواند، نمازش صحيح است و به احتياط مستحب آن نماز را با لباس پاك، قضا نمايد. شرط دوم: (مسئله 795) لباس نمازگزار كه ساتر است، بايد مباح باشد بلكه احتياط مستحب آن است كه همه لباسش مباح باشد وكسى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است، اگر عمداً در لباس غصبى نماز بخواند، بايد آن نماز را با لباس غير غصبى اعاده نمايد. (مسئله 796)كسى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است، ولى نمى داند نماز را باطل مى كند، اگر عمداً با لباس غصبى نماز بخواند، نمازش صحيح است. (مسئله 797) اگر كسى نداند يا فراموش كند كه لباس ساترِ او غصبى است و با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است؛ و فرقى نمى كند كه آن لباس را خودش غصب كرده باشد و يا شخص ديگرى آن را غصب كرده باشد. (مسئله 798) اگر كسى نداند يا فراموش كند كه لباس ساترِ او غصبى است و در بين نماز بفهمد، چنانچه چيز ديگرى عورت او را پوشانده است و مى تواند فوراً يا بدون اينكه موالات ـ يعنى پشت سرهم بودن كارهاى نماز ـ به هم بخورد، لباس غصبى را بيرون آورد، بايد آن را بيرون آورد و نمازش صحيح است؛ و اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده يا نمى تواند لباس غصبى را فوراً بيرون آورد، يا اگر بيرون آورد پشت سرهم بودن كارهاى نماز به هم مى خورد، درصورتى كه به مقدار يك ركعت هم وقت داشته باشد، بايد نماز را بشكند و با لباس غير غصبى نماز بخواند، و اگر به اين مقدار وقت ندارد، بايد در حال نماز لباسش را بيرون آورد و به دستورى كه براى برهنگان گفته شد، نماز را تمام نمايد. (مسئله 799) اگر كسى براى حفظ جانش با لباس غصبى ساتر، نماز بخواند، يا مثلا براى اينكه دزد لباس غصبى را نبرد با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است. (مسئله 800) اگر كسى با عين پولى كه خمس يا زكات آن را نداده، لباس ساتر بخرد چنانچه در حال نماز به غصب بودن آن ملتفت باشد، نماز خواندن در آن لباس باطل است و در صورت عدم التفات نمازش صحيح است؛ و همچنين است اگر به ذمّه بخرد و در موقع معامله قصدش اين باشد كه از پولى كه خمس يا زكاتش را نداده، بپردازد. شرط سوم: (مسئله 801) لباس نمازگزار نبايد از اجزاى حيوان مرده اى[1] باشد كه خون جهنده دارد، يعنى حيوانى كه اگر رگ آن را ببُرند، خون از آن جَستن مى كند؛ بلكه اگر ازحيوان مرده اى كه مانند ماهى، خون جهنده ندارد، لباس تهيّه كند، احتياط واجب آن است كه با آن نماز نخواند. (مسئله 802) بنا بر احتياط مستحب نبايد چيزى از مردار مانند گوشت و پوست كه داراى روح بوده در صورتى كه لباس او نباشد، همراه نمازگزار باشد. (مسئله 803) اگر چيزى ازمردار حلال گوشت مانند مو و پشم كه روح ندارد همراه نمازگزار باشد، يا با لباسى كه ازآنها تهيّه كرده اند نماز بخواند، نمازش صحيح است. شرط چهارم: (مسئله 804) لباس نمازگزار نبايد از حيوان حرام گوشت باشد و اگر مويى ازآن هم همراه نمازگزار باشد، نماز او باطل است. (مسئله 805) اگر آب دهان يا بينى يا رطوبت ديگرى ازحيوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن يا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تر باشد، نماز باطل است، و اگر خشك شده و عين آن برطرف شده باشد، نماز صحيح است. (مسئله 806) اگر مو و عَرَق و آب دهان كسى بربدن يا لباس نمازگزار باشد، اشكال ندارد؛ همچنين است اگر مرواريد و موم و عسل همراه او باشد. (مسئله 807) اگر كسى شك داشته باشد كه لباسش از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت، چه در داخل تهيّه شده باشد چه در خارج از كشور، نماز خواندن با آن مانعى ندارد. (مسئله 808) اگر انسان احتمال دهد دكمه صدفى و مانند آن از حيوان است، نماز خواندن با آن مانعى ندارد، و همچنين اگر بداند صدف است و احتمال بدهد صدف گوشت نداشته باشد، نماز خواندن با آن مانعى ندارد. (مسئله 809) نماز خواندن با پوست سنجاب و خز، اشكال ندارد. (مسئله 810) اگر كسى با لباسى كه نمى داند يا فراموش كرده از حيوان حرام گوشت است نماز بخواند، نمازش صحيح است. شرط پنجم: (مسئله 811) پوشيدن لباس طلاباف براى مرد، حرام و نماز خواندن با آن باطل است؛ ولى براى زن، درنماز و غير نماز، اشكال ندارد. (مسئله 812) زينت كردن به طلا، مانند آويختن زنجير طلا به گردن، انگشتر طلا به دست كردن و بستن ساعت طلا به دست و استعمال عينك طلا براى مرد حرام است و نمازخواندن با آنها باطل است؛ ولى زينت كردن به طلا، براى زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد. (مسئله 813) اگر مردى نداند يا فراموش كند كه انگشترى يا لباسش ازطلاست و با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است. شرط ششم: (مسئله 814) لباس مرد نمازگزار نبايد از ابريشم خالص باشد و در غير نماز هم پوشيدن آن براى مرد حرام است، و چيزهايى مانند بند شلوار و عرقچين نيز نبايد از حرير خالص باشد. (مسئله 815) اگر آستر تمام لباس يا آستر مقدارى از آن از ابريشم خالص باشد، پوشيدن آن براى مرد حرام و نماز خواندن با آن باطل است. (مسئله 816) لباسى را كه نمى داند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر، پوشيدن آن اشكال ندارد و نماز خواندن با آن صحيح است. (مسئله 817) دستمال ابريشمى و مانند آن اگر در جيب مرد باشد، اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند. (مسئله 818) پوشيدن لباس ابريشمى براى زن در نماز و غير نماز، اشكال ندارد. (مسئله 819) پوشيدن لباس غصبى و ابريشمى خالص و طلاباف و لباسى كه از مُردار تهيّه شده، در حال ناچارى مانعى ندارد؛ همچنين كسى كه ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگرى غير از اينها ندارد، و تا آخر وقت هم عذر او بر طرف نمى شود، مى تواند با اين لباسها نماز بخواند. (مسئله 820) اگر كسى غير از لباس غصبى ساتر و لباسى كه از مُردار تهيّه شده، لباس ديگرى ندارد و ناچار نيست لباس بپوشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد، نماز بخواند. (مسئله 821) اگر كسى غير از لباسى كه از حيوان حرام گوشت تهيّه شده، لباس ديگرى ندارد، چنانچه در پوشيدن لباس ناچار باشد، مى تواند با همان لباس نماز بخواند؛ و اگر ناچار نباشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد، نماز را به جا آورد و بنا بر احتياط مستحب، يك نماز ديگر هم با همان لباس بخواند. (مسئله 822) اگر مرد غير از لباس ابريشمى خالص يا طلاباف، لباس ديگرى نداشته باشد، چنانچه در پوشيدن لباس ناچار نباشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد، نماز بخواند. (مسئله 823) اگركسى چيزى ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند، واجب است اگرچه به كرايه يا خريدارى باشد، تهيّه نمايد؛ ولى اگر تهيّه آن به قدرى پول لازم دارد كه نسبت به دارايى او زياد است، يا طورى است كه اگر پول را به مصرف لباس برساند، به حال او ضرر دارد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد، نماز بخواند. (مسئله 824) كسى كه لباس ندارد اگر ديگرى لباس به او ببخشد يا عاريه دهد، چنانچه قبول كردن آن براى او مشقّت نداشته باشد، بايد قبول كند، بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براى او سخت نيست، بايد ازكسى كه لباس دارد، طلب بخشش يا عاريه نمايد. (مسئله 825) بايد انسان از پوشيدن لباس شهرت كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى كه مى خواهد آن را بپوشد، معمول نيست و باعث انگشت نما شدن و هتك و بى حرمتى است خوددارى كند؛ ولى اگر با آن لباس نماز بخواند، اشكال ندارد. (مسئله 826) مرد و زن، بدون غرض عقلايى اگر با پوشيدن البسه و يا غير آن خود را به شكل و شمايل يكديگر درآوردند حرام است؛ ولى اگر با آن شكل و شمايل نماز بخواند، نمازش باطل نيست. (مسئله 827) كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند، اگر برهنه باشد و لحاف يا تشك او نجس يا ابريشم خالص يا از اجزاى حيوان حرام گوشت باشد، احتياط واجب آن است كه نماز خود را درآنها نخواند، امّا پوشش با آنها در غير حال نماز، خلاف احتياط مستحب است. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. يعنى خود به خود مرده باشد نه آنكه كشته شده است، ولو به غير راه شرعى.
|