|
اول: رمى جمره عقبه
(مسئله 346 ) در روز عيد قربان، رَمْى جمره عقبه واجب است، «يعنى انداختن هفت ريگ به آن جمره به پيروى از حضرت ابراهيم(عليه السلام) كه در اين مكان شيطان را رمى كرده»؛ و جمرات، بناهاى مشخصى است كه در منى در سه جايگاه نزديك به يكديگر نصب شده اند و جمره عقبه، يكى از آنهاست. (مسئله 347 ) وقت رمى جمره عقبه، از طلوع آفتاب روز عيد قربان است تا غروب آفتاب آن روز، و اگر كسى فراموش كرد تا روز سيزدهم مى تواند آن را به جا آورد و اگر تا آن وقت يادش نيامد، احتياطاً سال ديگر خودش يا نايبش رمى كند. (مسئله 348 ) شرايط سنگها: اول: سنگى كه شخص مى خواهد بيندازد، به آن «حِصى»، يعنى «ريگ» گفته شود. پس، اگر آن قدر ريز باشد كه به آن ريگ گفته نشود، «مثل شن»، كافى نيست؛ و اگر خيلى بزرگ باشد نيز كافى نيست، چنانچه به غير از ريگ، مثل كلوخ و يا گلِ پخته و اقسام جواهرات نيز جايز نيست؛ امّا اقسام سنگها، حتّى سنگ مرمر، مانع ندارد. دوم: سنگها از محدوده حرم باشد، و سنگ خارج از حرم مانند عرفات كافى نيست؛ و در حرم از هر موضعى كه مباح باشد، شخص مى تواند سنگ بردارد، مگر از مسجدالحرام و مسجد خيف، بلكه از ساير مساجد نيز بنا بر احتياط برداشته نشود، و مستحبّ است از مشعرالحرام جمع آورى شده باشند. سوم: سنگها بِكر باشند، يعنى آنها را خودش يا شخص ديگرى رمى ننموده باشد. چهارم: سنگها مباح باشد. پس رمى با سنگ غصبى يا سنگى كه ديگرى براى خودش جمع آورى كرده باشد، كافى نيست. (مسئله 349 ) در رمى چند چيز معتبر است: اول، رمى جمره عقبه را هم مانند ساير اعمال حج، بايد به قصد قربت و با نيّت خالص به جا آورد و ريا در عمل، موجب بطلان مى شود. دوم، ريگها را به جمره بيندازد. سوم، سنگها به جمره اصابت كند. چهارم، تعداد سنگريزه هاى رمى بايد هفت عدد باشد و كمتر از اين كافى نيست، چنانچه بيشتر از آن هم، اگر از اول كسى قصد رمىِ زيادى عمدى داشته باشد، جايز نيست و رمى را بايد اعاده كند؛ ولى اگر بعد از تمام شدن رمى باشد بدون قصد زيادى، مضرّ بر رمى نبوده و رمى او صحيح است. پنجم، بايد بتدريج رمى كند، يعنى سنگريزه ها را يكى يكى و پشت سر هم بيندازد، ولى اگر همه را يا چند سنگ را با هم بيندازد، همه آنها يكى حساب مى شود، هر چند همه آنها به جمره بخورد. (مسئله 350 ) در رمى جمره عقبه و همچنين در جمرات ديگر، بين هفت سنگريزه زياد فاصله نيندازد، و موالات عرفيه رعايت شود. (مسئله 351 ) اگر شك كند كه سنگ را ديگرى براى رمى از آن استفاده كرده يا خير، به شكّ خود اعتنا نكند و مى تواند با آنها رمى كند. (مسئله 352 ) اگر شك كند سنگى كه انداخته آيا به جمره اصابت كرده يا نه، بايد به اندازه اى بيندازد تا علم به اصابت آنها پيدا كند. پس ظنّ به خوردن سنگ به جمره و تعداد آن اعتبار ندارد. (مسئله 353 ) اگر بعد از آنكه سنگ را انداخت و از محل منصرف شد، در تعداد سنگها شك كند، اگر در نقيصه شك كند، احتياط آن است كه برگردد و نقيصه را تمام كند، و به شكّ در زياده اعتنا نكند. (مسئله 354 ) اگر شخص بعد از ذبح يا سرتراشيدن، شك كند كه رمى جمره عَقَبه كرده يا نه، چنانچه بعد از گذشتن وقت رمى (از طلوع آفتاب روز عيد تا غروب آن) شك كرد، به شكّ خود اعتنا نكند، چون شكّ بعد از وقت و حصول حائل است.[1] و در غير اين صورت، واجب است رمى كند، چون ترتيب شرط نيست، تا تجاوز از محل و وارد شدن جزء بعدى مرتّب شرعى كه محقق تجاوز است صدق كند و قاعده تجاوز از محل جارى شود. (مسئله 355 ) در رمى، طهارت از حَدَث و خبث معتبر نيست و ريگها هم، لازم نيست پاك باشند. گرچه با طهارت بودن و پاك بودن سنگها بهتر است. (مسئله 356 ) كودكان و بيماران و افراد بيهوش كه قدرت رمى ندارند، واجب است نايب بگيرند كه به جاى آنان رمى كنند، و موافق احتياط آن است كه اگر ممكن است بيمار را نزد جمره ببرند و در حضور او سنگ بيندازند، مگر اينكه در بردن او مشقّت و حَرَجى باشد. (مسئله 357 ) اگر بيمار يا بيهوش بعد از تمام شدن عمل نايب، سلامت يافت، لازم نيست خودش اعاده كند. (مسئله 358 ) رمى در طبقات فوقانى، جايز است و لازم نيست حتماً در طبقه اول رمى نمايند. (س 359 ) اگر جمرات يا يكى از آنها را تعمير كنند به طورى كه به قسمتى از جمره اضافاتى شده باشد، وظيفه حاجى چيست؟ ج ـ رمى بر آنها كفايت مى كند و فرقى بين آن گونه اضافه ها و اضافه عمودى وجود ندارد، چرا كه در روايات به خصوصيات علامت از جهت طول و عرض اشاره اى نشده، بنابراين، اصل برائت از خصوصيت و محدوديّت علامت جارى و محكّم است، بعلاوه از آنكه به نظر مى رسد متفاهم عرفى به مناسبت حكم و موضوع و خصوصياتى كه در رمى معتبر شده، جمرات به عنوان مَرمى و محل ضرب است و به منزله نشانه اى در رَمى مى باشد، مضافاً به آنكه يقيناً از زمان تشريع رمى تاكنون در آن نشانه ها كه خوردن حصات و ريگها به آنها لازم بوده و هست تغييراتى از جهت اندازه در آنها ايجاد گرديده است، و هيچ ردع و منعى در روايات و عبارات اصحاب از آنها نشده است. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. «عن ابى جعفر عليه السلام ـ فى حديث ـ قال: مَتى استَيْقَنْتَ اَوْ شَكَكْتَ فى وقت فريضة أنك لم تصلّها، او فى وقت فوتها أنك لم تصلّها، صليّتها، و اِنْ شَكَكْتَ بعد ما خرج وقت الفوت و قد دخل حائل فلا اعادة عليك من شكّ حتّى تستيقن، فان استيقنت فعليك أن تصليّها فى اىّ حالة كنت». (وسائل الشيعة، 4/ 282، أبواب المواقيت، باب60، حديث 1).
|