|
14 . اذن حاكم شرع در قصاص
(س 214) براى قصاص قاتل، به اذن حاكم شرع يا نماينده او نياز است، در صورتى كه اين اجازه داده نشود، تكليف قاتل چيست؟ آيا بايد تا زمان اذن ـ ولو ده ها سال طول بكشد ـ در حبس بماند، و يا اينكه فوراً آزاد شود، در صورت دوم، چه تأمينى بايد اخذ شود؟ ج ـ وجه سؤال براى ما مبهم است، چون هر چند اذن حاكم فى نفسه و فيمابين خود و خدا، شرط جواز قصاص ولىّ دم نيست كه: « و من قُتِلَ مظلوماً فقد جعلنا لوليّه سلطاناً »، ليكن در يك نظام اجتماعى و حكومتى اِذْنَشْ معتبر است، و اگر بدون اذن هم انجام گيرد، هر چند قصاص نمى شود و قتل به حقّ است، ليكن بايد تعزير شود؛ بنابراين، اگر قصاص مقدمات قانونى را طى كرده و قاضى حكم داده، طبيعى است مراحل اجرايى را بايد طى كند و مشكلى به وجود نمى آيد، و همان حكم محكمه كفايت مى كند و دليلى بر اذن حكومت زايد بر آن نداريم، و اگر هنوز حكم داده نشده و فرض هم بر اين است كه قاتل، منكر قتل يا منكر موجب و مسبّبِ قصاص است، چون خود در تأخير حكم مؤثر است، بايد رعايت مقرّرات و ضوابط تأمين حفظ حقوق طرفين بشود، و ماندن او در بازداشتگاه، اگر فرضاً طول هم بكشد و راه تأمين منحصر به آن باشد، نمى توان گفت مانعى دارد، ( چون خود كرده را تدبير نيست ) « والامتناع بالاختيار لاينافى الأختيار »؛ و اما اگر فرض بر اين است كه خود متهم تقاضاى قصاص دارد، يعنى در حقيقت اقرار به قتل و سبب قصاص مى نمايد، در اين صورت بايد محكمه حكم كند و تأخيرش در حكم معصيت و تضييع حقّ افراد است و جايز نمى باشد. 17/1/75 (س 215) آيا اولياى دم بدون اجازه حكومت و محكمه مى توانند قصاص كنند يا خير؟ ج ـ به احتياط واجب در قصاص نمودن اولياى دم، اذن حكومت و محكمه معتبر است، و ناگفته نماند كه همان حكم محكمه در اذن كفايت مى كند و زيادتر از آن دليل و وجهى ندارد، و حكم به لزوم اذن زايد بر آن، نادرست مى باشد و خلاف اطلاق ادلّه ولايت ولىّ دم است. 15/7/75 (س 216) در صورت لزوم استيذان از حاكم شرع يا منصوب از طرف او در قصاص، بفرماييد: 1. اگر بدون استيذان قصاص انجام شود، آيا صرفاً گناه كرده يا خود، قاتل محسوب مى شود؟ 2. اگر استيذان شود، ليكن حاكم شرع اذن ندهد و قصاص انجام گيرد، چطور؟ ج ـ 1 و 2 ـ در هيچ يك از دو صورت، ولىّ دم قصاص نمى شود چون حقّ خودش را استيفا نموده و عدم قصاص ولىّ دم در هر دو مورد اجماعى است، يعنى حتى قائلين به لزوم اذن هم قائل به قصاص نمى باشند و بديهى است ادلّه قصاص شامل مورد نمى شود، چون قتلش عدوان و ظلم بر قاتل نبوده است. آرى، بنائاً على القول بوجوب الاذن فعليه التعزير فقط للتخلف عن الواجب لحفظ النّظم و المنع عن الهرج و المرج. و لايخفى ان اذن المحكمة الصالحة و حكمها كاف فى تحقق اذن الحكومة و ولى الامر كما انه ليس للحكومة و لا المحكمة عدم الاذن و عدم الحكم بعد الثبوت بل ليس بجائز لهما لكون المنع و عدم الاذن تضييعاً لحقوق الناس و مخالفاً لاطلاق ادلة ولاية ولىّ الدم. 4/6/78
|