|
1 . قلمرو محاربه و اِفساد فى الارض در خصوص جرايمى نظير هواپيما ربايى و...
(س 125) احتراماً به استحضار مى رساند در نوع كتب فقهى، تعريف جامع و مانعى كه اركان و عناصر تشكيل دهنده موضوع ( محاربه و اِفساد فى الارض ) را مشخص نمايد ذكر نشده است و ابهام در اين مورد به قوانين مصوّب جمهورى اسلامى نيز سرايت نموده و شمول و عدم شمول اين موضوع نسبت به برخى مصاديق مورد ابهام است. از طرفى بسيارى از فقها در مورد تعريف رايج « من شهر السيف لإخافة الناس» در خصوص تشهير سيفْ الغاى خصوصيت نموده و ملاك را « إخافة الناس » يا « سلب امنيت عمومى » دانسته اند. با توجه به اين نكته استدعا مى شود نظر خود را در مورد شمول عنوان محاربه و افساد فى الارض در خصوص اشخاص يا باندهايى كه با ارتكاب اعمالى نظير هواپيماربايى، شرارت ، دزديدن كودكان خردسال، اسيدپاشى و... موجب ايجاد ناامنى و اضطراب در جامعه مى شوند بيان فرماييد. به عبارت ديگر آيا شخص يا گروهى كه با ارتكاب هر يك از اعمال فوق الذكر و نظاير آن موجب ترس و ناامنى عمومى مى شوند، به عنوان « محارب » قابل مجازات مى باشند يا خير؟ ج ـ در مواردى كه صدق محاربه، به خاطر عدم تعريف جامع و مانع كه در سؤال آمده مشكوك باشد، و تشخيص مصداق براى فقيه هم مشكل باشد، حسب قاعده كليه لزوم تعزير براى ارتكاب حرام، حكم در آن موارد تعزير مى باشد، ليكن بايد توجه داشت كه تعزيرْ مجازاتى است مناسب با گناه كه باعث تنبيه مجرم و ردع گردد، هر چند ردع فقط مربوط به ديگران باشد، مانند تعزير به قتل كه در موارد عديده در روايات آمده، و به نظر مى رسد كه تعزير مناسب با اكثر انواع اعمال ذكر شده در سؤال اگر نگوييم همه آنها، قتل است؛ اما مثل شرارت و پاشيدن اسيد كه داراى مراتبى است بايد در نظر قاضى در حدّ بالايى باشد كه برايش مسلّم شود مجازات اعدام مناسب با آن است و مطابق با عدل اسلامى است، و چگونه جزاى آنها اعدام نباشد با اينكه در مورد آتش زدن خانه ديگران و سوختن متاعشان در موثّقه سكونى[1] بعلاوه از غرامت مالى، قتل به عنوان كيفر مقرّر گشته و چون باب، باب تعزير است حكم به قتل، شامل همه كسانى كه در مثل پاشيدن اسيد و يا هواپيماربايى دست قوى داشته اند، مى باشد. 15/9/76 (س 126) در جنايت اخير شهرستان پاكدشت دو متهم طى فاصله زمانى 23/12/81 لغايت 10/6/83 مرتكب بيش از بيست فقره قتل فجيع كودكان و نوجوانان 8 تا 16 ساله شده اند به اين نحو كه ابتداء باقرار گرفتن بر سر راه ايشان از طريق حيله، عنف و تهديد آن ها را به محل خلوتى برده پس از انجام لواط و ... نسبت به قتل ايشان مبادرت و اجسادشان را مى سوزاندند لذا خواهشمند است پاسخ فرماييد آيا اتهام ايشان غير از قتل عمدى مشمول افساد فى الارض و محاربه نيز مى باشد يا خير؟ لازم به توضيح است كه ايشان همواره همراه خود سرنگ آغشته به سيانور و چاقو جهت انجام جنايت داشته و اعمال ايشان رعب و وحشت فراوانى در ميان مردم ايجاد نموده است. ج ـ هر چند قتل و اعدام مفسد فى الارض به عنوان جزاء و قانون شرعى براى اين جانب ثابت نيست، مصداق محاربه شمردن قتل با حيله كه به صورت مخفيانه انجام بگيرد نيز مشكل به نظر مى رسد چنان چه علامه حلى(قدس سره) در قواعد، قهرى و عملى بودن عمل را در صدق عنوان محاربه لازم دانسته و نيز با توجه به آن كه ايجاد رعب و وحشت از شروط اصلى و اركان محاربه شمرده شده چنان چه علامه در «ارشاد» و شهيد اول در «دروس» و شهيد ثانى در «روضه» به آن تصريح نموده و مستفاد از مجموع روايات نيز لزوم ايجاد خوف و رعب در عمل محارب مى باشد چه آن روايتى كه كشيدن سلاح را محاربه دانسته و چه روايتى كه حمل سلاح توسط شخصى شرور و تبهكار سابقه دار را از مصاديق محاربه معرفى نموده و يا روايتى كه تعقيب شخص و گرفتن مال او را با زور و قهر مشمول مجازات ذكر شده در آيه شريفه براى محارب دانسته است همه بر لزوم استفاده از قدرت و ايجاد جوّ بيم و هراس در جامعه از راه استفاده از قدرت در صدق عنوان محارب دلالت مى كند هر چند ايجاد خوف نسبت به يك نفر باشد و برهمين مبنا فقيه بزرگوار ميرزاى شيرازى دوم سارق مسلح را محارب دانسته است ليكن با توجه به موارد عديده شبيه به مورد يا كمتر از آن كه در روايات حكم آن ها قتل قرار داده شده نظير آن چه كه در موثقه سكونى در مورد آتش زدن خانه ديگران و سوختن متاعشان علاوه بر غرامت مالى، قتل هم مقرر گرديده و يا غصب نفس المرئه و يا نبّاش كه چندين مرتبه نبش قبر نموده و دستگير نشده كه در حقيقت يك ناامنى به وجود آورده است كه با وضع خاصى كشته مى شود و يا آكل الربا بعد از علم به حرمت و دو مرتبه تأديب شدن و يا موارد ديگرى كه در روايات وارد شده است حكومت مى تواند به نحو موردى براى جلوگيرى از جناياتى نظير مورد سؤال و اشباه و نظاير آن و ايجاد آرامش و امنيت، مرتكبين چنين اعمال ضد انسانى را به قتل تعزير نمايد با فرض اطمينان از اين كه هيچ تعزيرى جز اعدام در اين گونه اعمال رادع ديگران از تكرار چنين گناهانى در جامعه نمى شود و تعزير به قتل در موارد متعددى كه بيان شد در شرع وجود دارد و شبهه اين كه تعزير دون الحد است در جاى خود پاسخ داده شده است لذا براى ايجاد آرامش و امنيت در جامعه كه از وظايف حكومت است اعدام چنين افرادى به صورت موردى جايز است تا انسان ها بپذيرند كه مجازات اعدام در اسلام در امثال مورد سؤال وجود دارد كه نه تنها هيچ خشونتى در آن وجود نداشته بلكه در آن، حقوق بشر در حد كاملش مراعات شده است. 2/10/83 (س 127) آيا مخالف سياسى كه از طرق مسالمت آميز و قانونى در انديشه اصلاح مفاسد جامعه، امر به معروف و نهى از منكر بوده، بدون اينكه به شيوه هاى مسلحانه و خشونت بار متوسل شود، و انتقاد فرد را تنها از طريق نوشتن و گفتن و مانند آن ابراز داشته مجازات برانداز و محارب را دارد؟ ج ـ محارب در موازين شرعى به كسانى اطلاق مى شود كه بقصد ايجاد نا امنى دست بمثل اسلحه ببرند تا مردم را بترسانند و امّا حركتهاى سياسى كه داراى انگيزه خدمت به جامعه است ولو خلاف سياستهاى كلّى مسئولين هم باشد گرچه غلط و خلاف، محسوب گردد لكن محاربه نبوده و حسب منطق على(عليه السلام) ونظر فقهيى مثل شيخ الطائفه در «مبسوط»، اينگونه افراد از همه حقوق اجتماعى حتّى حضور در مساجد، مانند ديگران بر خوردار مى باشند و بايد با منطق و استدلال با آنها روبرو شد و بعد از آن هم اگر باز در اشتباهشان باقى بودند، تا دست به اسلحه نبرده اند نبايد با آنها جنگيد و نبايد آنان را كشت. (س 128) احتراماً به اين وسيله خواهشمند است پاسخ فرمائيد عبارت «... لاخافه الناس...» در تعريف محارب آيا ترس نوع مردم ملاك عمل است يا ترس حاضرين و ناظرين؟ و از سوى ديگر آيا مى توان در صورت ترس گروه و طبقه اى خاص از عمل فردى ـ مثلاً ترس جامعه قضات، جامعه پزشكان و.. ـ آن فعل را مشمول محاربه دانست يا خير؟ مثلاً در مورد اخير كه قضات مورد ترور واقع مى شوند عمل فرد تروريست رعب و وحشت زيادى در بين جامعه قضات ايجاد نموده است حال اگر عمل وى را نتوانيم مقابله با نظام مقدس جمهورى اسلامى بگيريم و ضارب نيز از منافقين و... نباشد با توجه به اينكه بنظر ميرسد چنين اعمالى رعب و وحشتى براى عموم مردم ايجاد نمى كند چگونه خواهد بود عنوان عمل مجرمانه اين گونه افراد؟ ج ـ به طور كلّى ترور گرچه حرام و معصيت كبيره است و داراى مجازات هاى شديده مى باشد و به هيچ وجه اجازه داده نشده، ليكن تروريست، محارب نمى باشد و مجازات خود را دارد كه اشد مجازات محارب مى باشد. 15/7/84 -------------------------------------------------------------------------------- [1]. وسائل الشيعة، ج 28، كتاب الحدود والتعزيرات، موثقه سكونى، باب 3، أبواب حدّالمحارب، ص 315.
|