|
چهارم. اجازه ولىّ در متعه
(س 1029) هل يجوز للفتاة البالغة العاقله الفاهمة ان تعقد نفسها على رجل بالغ و رشيد و فاهم بعقد زواج غير دائم و بدون أخذ موافقة ولى أمرها بذلك مع مراعات عدم هتك البنت و افشاء الامر بين الناس؟ ج ـ يشترط فى عقد الغير الدائمه للفتاة الباكرة الغير المزوجه ـ و ان كانت رشيدة ـ اذن الولى مطلقاً و ان روعى عدم هتك ساحة البنت. 28/1/77 (س 1030) اگر دختر و پسرى بدون اذن ولىّ دختر به صورت موقت با يكديگر ازدواج نمايند، آيا در مورد آنان حدّ زنا جارى مى شود؟ ج ـ عقد، باطل است؛ ولى حد ندارد، چون آميزش به عنوان نامشروع نبوده و عمل منافى عفت تحقّق پيدا نكرده است. 2/12/76 (س 1031) فلسفه اذن پدر و يا جدّ پدرى در باب متعه براى دختر باكره چيست؟ ج ـ اصولاً عقد متعه و صيغه شدن دختر باكره رشيده ـ قطع نظر از نامطلوب بودن و مذموم بودنش ـ چون ممكن است با صيغه شدن و زندگى چند روزه، همه زندگى اش فنا شود و به نابودى كشيده شود، اعتبار اذن پدر براى اين است كه زندگى پدر به حكم پدر دختر بودن، وابسته به زندگى اوست؛ يعنى گرفتارى دختر، گرفتارى پدر است و لذا بايد پدر، صاحب نظر در قضيّه باشد و به هر حال اذن پدر در صيغه دختر بالغه رشيده، شرط صحّت آن مى باشد. 17/8/77 (س 1032) دخترى بالغ بدون اطّلاع اعضاى خانواده اش بر اثر زنا ازاله بكارت شده است. اكنون وى تمايل به صيغه شدن دارد؛ ولى حاضر نيست اذن ولىّ خود را حاصل كند. آيا مى توان بدون اذن پدر و يا جدّ پدرى، وى را به عقد موقت در آورد يا خير؟ ج ـ اذن ولىّ ، شرط مى باشد، پس متعه بدون اذن ولىّ چنين دخترى، با عدمش مساوى است، چرا كه ازاله بكارتش از طريق شرعى نبوده است. 29/7/77 (س 1033) اگر مرجع تقليد پسر، اجازه پدر براى دختر باكره را در متعه شرط بداند، ولى مرجع تقليد دختر لازم نداند، تكليف چيست؟ ج ـ پسر نمى تواند بدون اجازه پدر، دختر را به عقد موقت خود در آورد و اين گونه عقدها نبايد انجام بگيرد. 3/12/78 (س 1034) دخترى كه حدود سى و پنج سال دارد و خودش كار مى كند و سرپرست خويش است، آيا مى تواند به عقد موقت كسى درآيد؟ ج ـ در عقد موقت، اجازه ولىّ، شرط است و اگر ولىّ نداشته باشد، با فرض اينكه رشيده است، مانعى ندارد؛ ولى بايد براى ثبت و اجراى صيغه عقد موقت به محضر مراجعه شود و عدم مراجعه، گناه و موجب پشيمانى است. 27/7/75
|