|
چهارم. ارث زوجين
(س 811) شخصى فوت نموده است، ورثه او عبارت اند از همسر، برادر وخواهر ابى. ماترك متوفّا سه باب مغازه است. با توجه به اينكه فرض زوجه ربع اعيانى است؛ آيا شامل منافع اين مغازها (مال الاجاره) مى شود يا خير؟ همچنين با در نظر گرفتن اينكه در هيچ سند و مدركى قيد سرقفلى نشده، آيا فرض زوجه از اعيان غير منقول شامل حقّ سرقفلى هم مى شود يا خير؟ ج ـ زوجه از سرقفلى و حقّ الاختصاص ارث مى برد، و آنچه كه معروف است ممنوعيت زن نسبت به ارث از زمين است فقط، اما به نظر اين جانب از قيمت زمين هم ارث مى برد. 27/8/79 (س 812) دارايى شخصى عبارت از قنات و تلمبه آب است. پس از فوت وى، ارثيه اش چگونه بين دو همسر تقسيم مى شود؟ ج ـ اگر ميّت بيش از يك زن داشته باشد، چنانچه اولاد نداشته باشد، يك چهارم مال، و اگر اولاد داشته باشد، يك هشتم مال به طور مساوى بين زن هاى دايمى او قسمت مى شود؛ ليكن مجراى آب قنات و مانند آن حكم زمين را دارد، و آجر و چيزهايى كه در آن به كار رفته، در حكم ساختمان است؛ و به نظر اين جانب زن از همه اموال شوهر كما فرض الله ارث مى برد، ليكن از منقول از عين آن و از غير منقول از قيمت آن مى برد. 29/5/77 (س 813) شخصى فوت كرده و از طبقه اول، وارثى ندارد و وارث وى دو همسر است با تعدادى برادر و خواهر. نحوه تقسيم ارث بين همسران وى را بيان فرماييد. ج ـ اگر مردى بميرد و فرزندى نداشته باشد، يك چهارم اموال او بين همسر يا همسرانش تقسيم مى شود و بقيّه بين ورثه ديگر تقسيم مى شود و سهم زوجه همان يك چهارم است ـ با فرض نبودن اولاد ـ چه واحد و چه متعدّد؛ و به نظر اين جانب زن از همه اموال منقول ارث مى برد، ولى از عين زمين و ديگر املاك غير منقول ارث نمى برد؛ امّا از قيمت هوايى مانند ساختمان و درخت ارث مى برد، همچنين بعيد نيست كه زن از قيمت زمين نيز ارث ببرد. البته احتياط كردن به مصالحه در خصوص زمين خانه و بالاخص نسبت به زنى كه از شوهر خود صاحب فرزند نباشد، كارى مطلوب و نوعى عمل به فتواى فقهاى شيعه خواهد بود. 22/1/76 (س 814) شخصى فوت نموده و ورثه طبقه اول ندارد. تنها همسرش كه بدون فرزند است و وارث طبقه دوم، يك خواهرزاده و دو برادرزاده است. ماترك متوفّا عبارت اند از آب رودخانه، زمين كشاورزى، باغ و ساختمان. سهم الارث همسر متوفّا چگونه و به چه مقدار تعيين مى شود؟ ج ـ زوجه از تمام اموال زوج ارث مى برد؛ ليكن از منقولات از عين آنها و از غير منقولات از قيمت آنها، و زمين و حقّ آب رودخانه، جزء غير منقولات است كه از قيمت آنها ارث مى برد، هر چند احتياط به مصالحه نسبت به غير منقول، مطلوب و مطابق با احتياط مستحبى مى باشد. 26/2/76 (س 815) اگر مردى كه صاحب همسر و فرزند است و مجدداً با زنى ديگر ازدواج كند و نخواهد كسى مطّلع شود، در مورد ارث آيا مى توانند با يكديگر قرار بگذارند كه از همديگر ارث نبرند؟ در غير اين صورت آيا مى توانند وصيّت كنند كه فلان آقا يا فلان خانم، اين مبلغ را از من طلب دارد كه به جاى ارث او محسوب شود؟ ج ـ در عقد موقت ارث نمى برند و در عقد دايم هم مى توانند شرط عدم ارث كنند و وصيّت هم مانعى ندارد؛ چون به حسب واقع درست است، هر چند از نظر عبارت نادرست مى باشد. 11/5/77 (س 816) شخصى فوت كرده است. سه ماه قبل از فوت، همسرى اختيار نموده كه عقد ازدواج موقت آنها به ثبت رسمى رسيده است؛ ولى هيچ گونه تصرّفى صورت نگرفته است. گواهى انحصار وراثت، ورثه متوفّا را مادر و همسرش مى داند. در اين صورت بفرماييد ديه و ماترك ايشان چگونه بين ورّاث تقسيم مى شود؟ همچنين مهريّه همسرشان چگونه پرداخت شود؟ ج ـ يك چهارم از اموال و ديه براى همسرش و بقيّه براى مادر است، و راجع به مهريه هم به نظر اين جانب، در صورتى كه زوج، قبل از دخول از دنيا برود، زوجه كلّ مهريه را طلبكار و مُحق مى باشد كه قبل از تقسيم اموال به زوجه پرداخت مى گردد. 8/12/79 (س 817) اگر زنى فوت كند و مقدارى ملك (آب چشمه و زمين ديم) از او به ارث بماند؛ نحوه تقسيم بين شوهر و فرزندان متوفّا به چه صورت خواهد بود؟ ج ـ اگر زنى بميرد و اولاد نداشته باشد، نصف همه مال را شوهر او، بقيّه را ورثه ديگر مى برند، و اگر از آن شوهر يا از شوهر ديگر، اولاد داشته باشد، يك چهارم همه مال را شوهر و بقيّه را ورثه ديگر مى برند. 14/8/78 (س 818) بر طبق ماده 944 قانون مدنى مستنبط از فقه شيعه، زوجه از اموال منقول و از ابنيه و اشجار ـ كه قيمت آن ارزش چوب آن است ـ ارث مى برد. حال چنانچه پس از فوت مورّث، اشجار از روى خاك بريده شود و سهم زوجه در صورت داشتن اولاد، به يك هشتم پرداخت گردد، سپس جوانه ها از ريشه زير خاك روييده و رشد نمايد، آيا مجدداً زوجه از جوانه هاى جديد ارث مى برد، يا فقط از اشجار به هنگام فوت به ميزان مذكور؟ ج ـ بر طبق مبانى فقهى كه قانون مدنى هم به استناد آن نوشته شده، جوانه هاى جديد بعد از فوت مورّث كه در سؤال آمده، مربوط به وارث هاى زمين است و زن از قيمت آنها چيزى نمى برد؛ امّا به نظر اين جانب ـ كه زن از قيمت زمين هم ارث مى برد ـ تا سهم زن داده نشده، از قيمت زمين و متعلّقات آن، كه جوانه ها هم جزء آن است، زن ارث مى برد. 20/8/78 (س 819) در طلاق رجعى است كه اگر زنى در طول يك سال بعد از طلاق، شوهر نكند و شوهرش نيز به همان بيمارى زمان طلاق فوت كند، از شوهر ارث مى برد. فلسفه اين حكم در بحث ارث چيست؟ ج ـ چون شخص بيمار كه به واسطه همان مرض فوت كرده و همسر خود را در همان بيمارى طلاق داده، گوياى اين است كه وى به قصد اِضرار و محروم كردن همسرش از ارث، وى را طلاق داده است؛ لذا اسلام براى جلوگيرى از اين گونه اضرارها، در بحث ارث آن حكم را وضع نموده است. 1015/78 (س 820) در باب ارث، مشهور اين است كه زوجه از اموال شوهرش، از غير منقول و از زمين ارث نمى برد، نظر حضرت عالى چيست؟ ج ـ زن از زمين و غير منقول هاى ديگر از عين آنها ارث نمى برد و از قيمت هوايى مانند ساختمان و درخت، ارث مى برد؛ و امّا ارث بردن زن از قيمت زمين، مطلقاً، مانند هوايى بعيد نيست، بلكه خالى از وجه و قوّت نيست، هر چند احتياط به مصالحه در خصوص زمين مخصوصاً زمين خانه و بالأخص نسبت به زنى كه صاحب فرزند از زوج مورّث نباشد، مطلوب و نوعى عمل به فتواى معروف بين فقهاى شيعه است. 20/3/76 (س 821) اگر مردى فوت كند و تنها وارثش همسرش باشد، چه مقدار از ماتَرَك متوفّا به وى مى رسد؟ ج ـ در صورتى كه زوج، وارث ديگرى غير از زوجه نداشته باشد، كلّ ماتركش به همسرش مى رسد و اين عمل، مطابق با احتياط، بلكه خالى از قوّت هم نيست. 6/2/76 (س 822) مادرى در زمان حيات خود مبلغ يكصد هزار تومان وجه نقد و دو تخته قاليچه دستبافت را به يكى از فرزندانش بخشيده است؛ ولى آنها را به دست وى نداده بلكه در منزل از آن نگهدارى كرده است. اكنون پس از فوت اين مادر آيا وجه نقد و دو تخته قاليچه ياد شده متعلّق به اين فرزند است يا اينكه ارث محسوب مى شود و به همه ورّاث تعلّق دارد؟ ج ـ اگر به قبض فرزند نداده، هبه صحيح نبوده و اموال هبه شده ارث مى باشد؛ و اگر به قبض او داده و يا خودش نيابةً يا مصلحة له قبض كرده و برايش كنار گذاشته است، هبه صحيح است و ارث برده نمى شود؛ و با شكّ در قبض نيز هبه محقّق نشده و حكم عدم قبض را دارد. 17/1/81 (س 823) شخصى فوت نموده است. ورثه ادّعا مى كنند كه زوجه آن مرد، متعه بوده است؛ ليكن زوجه انكار مى كند و مى گويد دايمه است و در اين مورد سند نكاح يا شهود هم وجود ندارد، تكليف چيست؟ ج ـ باب، باب تداعى است؛ چون هر كدام مدعى حقيقت جداگانه اى هستند نه اين كه يكى مدعى و ديگر نافى، و قواعد باب تداعى در باره آنها اجرا مى شود. 16/6/83 (س 824) چنانچه زوج قبل از دخول فوت نمايد، آيا زوجه اش از او ارث مى برد يا خير؟ چه مقدار؟ ج ـ چنانچه به عقد دايم باشد، ارث مى برد؛ و از نظر مقدار، فرقى بين مدخوله و غير مدخوله نيست. 3/4/70 (س 825) شخصى در حال بيمارى منجر به فوت، همسرى اختيار مى كند، ولى دخول نكرده و از دنيا رفته است. آيا اين زن ارث مى برد يا خير؟ ج ـ به نظر اين جانب دخول بماهو، شرطيّت ندارد، و آنچه در نكاح مريض شرط است عدم قصد اضرار به ورثه است كه شرطيّت آن اختصاص به عقد نكاح، چه رسد نكاح مريض ندارد، چون هر عقدى كه به قصد ضرر زدن به غير باشد به حكم لاضرر، محكوم به بطلان است، و ذكر دخول در روايات هم به عنوان بيان اماره بر قصد ازدواج و عدم قصد اضرار است، پس اگر بر قصد ازدواج اماره ديگرى قائم شود، حكم به صحّت ازدواج و ارث بردن زن مى شود، هر چند دخول حاصل نشود، كما اينكه اگر معلوم شود كه دخول، كاشفيّت نداشته و به عنوان حيله بوده بى اثر است و عقد به خاطر قصد اضرار، باطل مى باشد؛ و ناگفته نماند كه آنچه در روايات و بلكه فتاواى فقها آمده، امرى برخلاف قواعد نبوده و نيست. 13/4/79 (س 826) مردى فوت كرده و كِشت او هنوز ثمر نداده است، سهم همسر وى چگونه بايد داده شود؟ متوفّا داراى فرزندان صغير و كبير است و چنانچه صبر كنند تا محصول برداشت شود، سهم همسر متوفّا را چگونه بايد داد؟ آيا در اين صورت به فرزندان صغير ظلم و اجحاف نشده؟ و چنانچه در حقّ آنان اجحاف مى شود و راه ديگرى هم نباشد ـ در آن منطقه محصول سبز را قيمت نمى كنند ـ چه بايد كرد؟ ج ـ زرع موجود در زمين، يك هشتم حقّ همسر است كه از عين آن ارث مى برد، و چنانچه ورثه و ولىّ صغار اجازه دهند زرع در زمين بماند تا به ثمر برسد، زن يك هشتم آن را مالك است، ليكن اجرت زمين را بايد به ولىّ صغار بدهد؛ و اگر ولىّ صغار و ورثه اجازه ندهند زرع در زمين بماند، زن قيمت يك هشتم روز فوت را طلبكار است. 15/7/83 (س 827) موارد ارث بردن زوجه از زوج را بيان فرماييد. ج ـ اگر مردى بميرد و اولاد نداشته باشد، يك چهارم مال او را زن و بقيّه را ورثه ديگر مى برند، و اگر از آن زن يا زن ديگر اولاد داشته باشد، يك هشتم مال را زن، و بقيّه را ورثه ديگر مى برند؛ و زن از عين همه اموال منقول، ارث مى برد، ولى از اموال غير منقول، مثل زمين و درخت و بنا و... از عين آنها ارث نمى برد، ليكن ارث بردنش از قيمت آنها مطلقاً، احوط، بلكه خالى از قوّت نيست. 4/10/75 (س 828) تقسيم ماترك ميّتى مدتى به طول انجاميده است. حال زوجه، خواهان يك هشتمِ سهم خود از عين، بهره و ثمره و مال الاجاره مدتى كه تركه تقسيم نگرديده، شده است. نسبت به اين درخواست همسر، چه اقدامى بايد صورت گيرد؟ ج ـ گرچه زن از قيمت اشجار و ثوابت در زمين ارث مى برد، نه از عين، ليكن تعلق حقّ زوجه به قيمت، به جهت تعلق حقّ او به خود عين است بالاصالة، ليكن به جهت تعبد و جهات ديگر منتقل به قيمت شده است، بنابراين زوجه از كل نمائات و ثمره و بهره و مال الاجاره وغيره تا زمان تقسيم، ارث مى برد. 10/4/84 (س 829) آيا تا زمانى كه تكليف ارث روشن نشده است، زوجه متوفّا از محصول يا قيمت محصول درختان باغ سهم مى برد؟ ج ـ گرچه گفته شده است كه از محصول موجود در زمان فوت مورّث ارث مى برد نه از محصول هاى بعدى، ليكن به نظر اخير اين جانب، از كلّ آنها ارث مى برد. 1/12/83 (س 830) چنانچه ورثه ميّتى در نظر داشته باشند ثُمنيّه زوجه را از عين ماترك تحويل دهند، آيا زوجه مكلّف به پذيرش آن مى باشد يا مخيّر است كه آن را قبول نموده و يا قيمت آن را مطالبه نمايد؟ ج ـ اگر ثمنيّه مانند ابنيه و اشجار است، مى تواند قبول نكند و قيمت را مطالبه نمايد، امّا نسبت به منقول، چون از عين آنها ارث مى برد، مكلّف به قبول است. 13/2/71 (س 831) آيا آب، اعم از آب لوله كشى شهرى، آب قنات و آب تلمبه، منقول است يا غير منقول؟ و آيا زوجه از آن سهم دارد؟ ج ـ آنچه از آب قنات در حال وفات مورّث موجود بوده، در حكم منقول است و از آن ارث مى برد، امّا آنچه بعداً از زمين جارى مى شود، تابع خودِ زمين است. 2/7/70 (س 832) آيا زوجه از آب، برق، تلفن، پروانه كسب، پروانه چاه آب و پروانه واحد توليدى، در صورت اعتبار پس از فوت، يك هشتم ارث مى برد؟ ج ـ آب و برق، مال شخصى نيست، لذا قابل تورّث هم نيست، ليكن از قيمت امتياز آب و برق و از پروانه ها و نيز وسايل موجود مورد استفاده، هر يك سهم مى برند. 2/7/70 (س 833) براى پرداخت و تحويل سهم الارث زوجه از اشجار، آيا اشجار به قيمت زنده كه در جاى خود باقى است، تقويم مى شود يا قطع شده آن تقويم مى گردد؟ ج ـ به قيمت زنده كه در جاى خود باقى است، بايد پرداخت شود. 3/4/75 (س 834) براى تعيين و پرداخت سهم الارث زوجه از اموال غير منقول، قيمت روز فوت متوفّا در نظر گرفته شود يا روز تقسيم ماترك؟ ج ـ قيمت روز تقسيم. 3/4/75 (س 835) شخصى كه فاقد فرزند است فوت نموده و از جمله ورثه او زوجه است. ماترك او يك خانه مسكونى است كه ورثه بدون پرداخت ثُمنيّه، آن را تخريب و به فروشگاه تبديل مى نمايند و بر اثر اين كار، قيمت آن افزايش فوق العاده اى مى يابد. اينك همسر متوفّا خواهان سهم الارث خويش است، آيا قيمت ثُمنيّه اعيانى در هنگام فوت بايد در نظر گرفته شود يا هنگام ادا؟ و آيا زوجه از قيمت سرقفلى فروشگاه فعلى ارث مى برد يا از ساختمان تخريب شده؟ ج ـ سهم زوجه، يك چهارم قيمت خانه هنگام فوت است، ليكن با فرض بقاى آن تا زمان ادا، يعنى هر زمان كه خواستند سهم الارث را بپردازند، قيمت همان زمان حساب مى شود، و اگر تخريب شده، فرض مى شود كه اگر تا الآن بود چه مقدار قيمت داشت، و بديهى است كه خانه مسكونى كه قابليت تجارى شدن را دارد، قيمتش با خانه غير قابل تجارى فرق مى كند؛ و زن نسبت به مصالح مصرف شده و تغيير بنا و سرقفلى فعلى حقّى ندارد. 29/1/72 (س 836) طريقه تقويم در ثُمنيّه اعيانى باغ چگونه است؟ آيا در اين تقويم، درختان به عنوان شجر مثمر محسوب مى شوند يا درختان خشك و بدون حاصل؟ اگر درختان بدون حاصل معنى پيدا مى كند، در تقويم، تفاوت بين درخت خشك و بى حاصل (اصطلاحاً نر) و انواع درخت مثمر، چون بادام، پسته و... كه كارشناس بر اساس آن، درخت را قيمت نمايد، چيست؟ ج ـ به طور كلى از اشجار به چهار نحو مى توان استفاده كرد: 1. به عنوان چوب خشك كه براى نجّارى و... از آن استفاده مى شود؛ 2. به نحو درخت زنده، ليكن بايد اجاره زمين پرداخت شود، چرا كه زمين مال ديگران است؛ 3. به صورت درخت زنده، مثل شمعدانى ها كه در گل فروشى ها فروخته و عرضه مى شوند؛ 4. به عنوان درخت زنده، با حفظ شرايط و جهات ارزشى آن كه در زمين مجّاناً باقى مى ماند؛ و ميزان در تقويم براى پرداخت سهم زوجه، طريق چهارم است، وگرنه اگر درختى بى فايده شد، بايد كنده شود؛ چون درخت خشك محسوب مى گردد. 2/7/70 (س 837) زنى از اوايل ازدواج با شوهرش كار كرده و اموالى را به دست آورده اند. حال شوهر او بدون وصيّت فوت كرده است. آيا زن فقط سهم الارث خود را مى برد؛ يا با توجه به اينكه در تهيّه اموال از راه خياطى و قالى بافى به شوهر خود كمك كرده است از اموال شوهر به او تعلّق مى گيرد؟ ج ـ اگر محرز شود كه زن، كمك هاى خود را به زوج هبه نموده و اعمالش را تبرّعاً انجام داده، چيزى از اموال ماترك شوهر، غير از سهم الارث نمى برد؛ وگرنه مستحقّ اجرت المثل اعمال و كارهايش، و طلبكار چيزى است كه به شوهر قرض داده و كمك نموده است؛ و ناگفته نماند كه بعيد نيست تعارف زندگى بر غفلت از مجّانيّت و كمك بلاعوض به شوهر و تبرّع از اخذ عوض است و غفلت، مسقط اجرت نيست؛ چون به هر حال، اصلِ حرمت عمل زوجه و لزوم برائت ذمّه زوج متوفّا از اداى عوض نسبت به اموال و كمك ها، متبع است تا خلافش ثابت شود؛ مانند همه اعمالى كه افراد براى يكديگر انجام مى دهند، چون اصل بر حرمت عمل است. 25/7/78
|