Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: سخنرانی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) با موعظه حسنه و با حکمت و اعمال خوبشان جامعه را به اسلام هدایت می کردند
به مناسبت ایام رحلت جانگداز نبی مکرم اسلام حضرت محمد(صلی‏ الله‏ علیه‏‏ و آله‏ و سلم) پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) با موعظه حسنه و با حکمت و اعمال خوبشان جامعه را به اسلام هدایت می کردند

بسم الله الرحمن الرحیم

یک جمله عرض کنم در ارتباط با رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و ایام صفر، امروز آن چه مهم است از رسول الله(صلی الله علیه وسلم) داشته باشیم، «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» است این جا در باب اسوه بودن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در هدایت انسان ها و حسن خلق است، در زیارت جامعه ائمه معصومین(سلام الله علیهم اجمعین) بسیاری از صفات پسندیده نقل شده اما در آنجا ندارد که شما بودید که می نشستید و گردن می زدید و نفس کش می خواستید، خشونت کردن، مال کسانی است که اهل منطق و گفتگو نیستند، ائمه معصومین(سلام الله علیهم اجمعین) و همین طور پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) با موعظه حسنه و با حکمت و اعمال خوبشان جامعه را به اسلام هدایت می کردند. نروید بگویید: پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد امیرالمومنین(سلام الله علیه) هفتصد نفر را یک جا بکشد! آن روایت ضعف سند دارد، با این روایات که به ائمه معصومین(سلام الله علیهم اجمعین) نسبت داده شده، نمی توان اسلام را -که دین رحمت و عطوفت است- به مردم معرفی کرد. .

یا آن روایتی که خلاف قانون می گوید پیغمبر یک شتری را گرفته بود و پولش را هم داده بود. مرد فروشنده آمد و گفت: پول مرا بده! پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: پولت را داده ام. مردی از قریش آمد و گفت: راست می گوید، شما بدهکارید و باید ثابت کنید که پولش را داده اید. امیرالمومنین(سلام الله علیه) رسید، قصه را برای ایشان گفتند، حضرت به آن شخص فرمود: چه می گویی؟ گفت: پیامبر پول شتر را به من نداده. به پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: شما چه می گویید؟ فرمود: من پول را به او داده ام. ناگهان علی(سلام الله علیه) با شمشیر سر از بدن مدعی جدا نمود![1] بروید ببینید این روایت چند سند صحیح دارد؟! از نظر محتوا این عمل برخلاف تمام مقررات و موازین حقوقی و اسلامی است. یکی مُنکِر است و دیگری مدعی، درست است که فروشنده پیغمبری اش را قبول دارد، اما مدعی است و در حقوق مردم که برخلاف موازین نمی شود حکم کرد، بعد هم گردنش را بزنی؟ شاید این مرد اشتباه کرده باشد، شاید نمی دانسته تکذیب کردن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) حکم شرعی دارد، اصلا او نگفت: ای پیامبر –نعوذ بالله- تو دروغگو هستی، مرد یادش رفته که پول را گرفته، شاید گرفتار مرض آلزایمر بوده، شاید پولش را در جیب دیگرش گذاشته، آیا با این احتمالات، درست است که فوری گردنش را زده سرش را بیندازیم؟ این روایت ها را نگاه کنید این ها همه اش ضعف سند دارند. اسلام را معرفی کنید به احترام به حقوق تمام انسان ها، اسلام را معرفی کنید به رعایت حقوق بشر، پیغمبری که طرفدار حقوق حیوانات بوده، آیا طرفدار حقوق انسان نیست؟! در کتاب های ابتدایی حوزه خواندیم زنی گربه ای را حبس کرد تا از گرسنگی و تشنگی مرد! از پیغمبر نقل شده است که فرمود: این زن داخل آتش شد، چون یک گربه را شکنجه کرده بود.[2]

حالا اگر شکنجه گربه جهنم می آورد، آیا شکنجه انسان بهشت می آورد؟ شکنجه گربه جهنم می آورد شکنجه انسان فاضل بهشت می آورد؟ شکنجه گربه جهنم می آورد، شکنجه انسان های وارسته بهشت می آورد! کشتن گربه را مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی می فرماید حرام است -ظاهرا علی الاحوط می گوید یا فتوی می دهد- گربه را نمی شود کشت گربه یک خصوصیتی دارد که نمی شود او را کشت، اصلا کشتن حیوانات بی جهت، حرام است ظلم به آن هاست بی دلیل یک حیوان را بزنم و بکشمش، بله یک وقت اذیت می کند که رفع آن هم راه دارد. ولی یک وقت نیز کاری به من ندارد، من چه کارش دارم!. در «آداب الحیوان وسائل» نگاه کنید، در مسافرت از حقوق حیوان بر صاحب حیوان آن است که اول باید آب به مرکبش بدهد، علف بدهد و هنگامی که از آب عبور می کنند آب را به آنها عرضه کنند و بر صورتش تازیانه نزنند. ملاحظه کنید این بزرگان ما چگونه بوده اند چه قدر رعایت می کردند!

در حالات مرحوم حاج شیخ -موسس حوزه علمیه- نقل شده که یک وقت با تعدادی به جایی در اطراف قم رفت. صاحب خانه یک خربزه برای حاج شیخ آورد تا با همراهیانش بخورند، ولی حاج شیخ کل خربزه ها را خورد و به اطرافیان هیچ تعارف هم نکرد! ته پوستش را هم تراشید! این هایی که آن جا نشسته بودند، گفتند: عجیب است حاج شیخ با آن زهد و تقوا که حوزه را زنده کرده، ته پوستش را هم تراشید! حاج شیخ فهمید که این ها ناراحت شده اند، ولی چیزی نگفت تا آن که بیرون آمدند، گفت: فهمیدید چرا تعارف نکردم و ته پوسته را هم تراشیدم؟ گفتند: نه! گفت: این خربزه تلخ بود و من با سختی می خوردم، ولی به روی صاحب خانه نمی آوردم، اما اگر به شما می دادم به روی صاحب خانه می آوردید، و او خجالت می کشید، برای این که مبادا صاحب خانه ناراحت نشود من کل خربزه تلخ را با صدمه و با فشار خوردم که مبادا شما ظرفیتش را نداشته باشید و صاحب خانه خجالت بکشد!

خدایا ما را با ائمه معصومین(سلام الله علیهم اجمعین) با رسول الله با زهرای اطهر(سلام الله علیها) با علمای بزرگی هم چون شیخ انصاری ها و صاحب جواهرها حائری ها و امام امت ها و دیگرانی که در سراسر بلاد بودند و فقه شیعه را به این عظمت تا امروز نگه داشته اند و امروز به عنوان امانت در دست ما هست، ما را با همه آن ها محشور گردان.

------------------

[1] من لایحضر الفقیه ج3-ص106

[2] . بحار الانوار علامه مجلسی، ج 61، ص 268: عن النبي(ص) انه قال: إِطَّلَعْتُ لَیْلَةَ أَسْرى عَلَى النّارِ فَرَأَیْتُ امْرَأَةً تُعَذَّبُ فَسَأَلْتُ عَنْها فَقیلَ إِنَّها رَبَطَتْ هِرَّةً وَ لَمْ تُطْعِمْها وَ لَمْ تَسْقِها وَ لَمْ تَدَعْها تَأْکُلُ مِنْ خَشاشِ الاَْرْضِ حَتّى ماتَتْ فعَذَّبَها بِذلِکَ.

تاریخ: 1390/11/2
بازدید: 36620


مطالب مرتبط:

....

نام
پست الکترونيکي
وب سایت http://
نظر
کد امنیتی کد امنیتی
کد امنیتی


کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org