Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: اخبار
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: امام خمینی را باید آنگونه که بود معرفی کنیم
مروری بر خاطرات حضرت آیت‌الله یوسف صانعی(ره) درباره امام خمینی(س)(10خرداد1403) امام خمینی را باید آنگونه که بود معرفی کنیم

امام خمینی را باید آنگونه که بود معرفی کنیم

وقتی لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در هیئت دولت تصویب شد که بر طبق آن قید سوگند به قرآن از شرایط منتخبان حذف شده بود امام خمینی به این لایحه اعتراض کردند و اولین مبارزه سیاسی ایشان علیه حکومت شاه آغاز شد ما از قم به سمت تهران حرکت کردیم در مسجد، عده ای از طلبه ها شعار میدادند «مشروطه، استبداد نمی شود» آن هم در شرایطی که این حرکتها را کفر می دانستند زیرا بر اثر تبلیغات خارجی و داخلی امام و روحانیون را سبب از بین بردن عظمت حوزه ها می دانستند. 

در قضیه انجمن های ایالتی و ولایتی امام در مخالفت با آن سخنرانی کوبنده ای ایراد کردند و اطلاعیه هم صادر کردند. 

ایشان همچنین در جلسه ای با حضور مراجع و علما به این نتیجه رسیدند که با ارسال تلگراف به شاه خواستار لغو تصویب نامه شوند. در همین اوضاع بود که مرحوم آسید احمد خوانساری(ره) را در بازار کتک زدند امامِ شب سخنرانی کردند و اعلام کردند که دولت باید حرفش را پس بگیرد. طولی نکشید که دولت عَلَم مجبور به لغو تصویب نامه شد و اعلام کرد منظور از کتاب آسمانی همان قید سوگند به قرآن است. برخی از آقایان علما تصورشان این بود که به مقصود رسیده اند و دولت لایحه را لغو کرده است ولی امام خمینی با هوشیاری و درایتی که داشتند اعلام کردند مصوبه هیئت دولت با یک مصاحبه رادیویی لغو نمی شود، لذا دولت باید لغو آن را کتباً در روزنامه ها هم انتشار دهد. بالاخره با اصرار و پافشاری، امام دولت مجبور شد رسما لغو لايحه انجمن های ایالتی و ولایتی را در روزنامه ها منتشر کند.

امام با این دقت حرکت را شروع کردند واقعیت این است که ما فکر نمی کردیم که بعد از امام نیازی به برگزاری کنگره ها و نشست هایی برای تبیین نظرات ایشان باشد؛ فکر می کردیم این مباحث در حوزه مطرح می شود و حوزه علمیه حرکت امام را دنبال می کند و یاران ایشان و مراجع بزرگ – که به نوبه خودشان خدمت کردند – نمی گذارند اهداف و مبانی امام فراموش بشود ما آن زمان پیشنهاد دادیم شما در درس های حوزوی «تحریرالوسیله» را مطرح کنید حضرت امام نظریات آیت الله حاج میرزا محمد حسین نائینی(ره) را می گفت و اشکال می کرد. من میدانم که مبانی فقهی امام در همه جا مطرح نمی شود، ولی اینک احساس می شود در حال حاضر به تشکیل کنگره و طرح افکار امام نیاز داریم امام همه حرفهایش روشن بود، ولی متأسفانه اغراض سیاسی و یا دشمنی دیرینه برخی تا تحریف های محتوایی و یا تعطیل نمودن برخی از سخنان ایشان باعث شده که برخی از حرفها زیر سؤال بروند. 

باید تلاش کنیم امام را آن گونه که هست معرفی کنیم اگر امر دائر بر این شد که خلاف را به امام نسبت بدهیم یا اینکه اصلاً آن قضیه را مطرح نکنیم گزینه دوم را انتخاب کنیم، ولی اگر به جایی رسید که فکری را تحمیل کردند که خلاف را به امام نسبت می دهند مثلا بگویند که امام نقش مردم را در حکومت هیچ می دانسته است این خلاف دیدگاه و نظریه امام و موازین عقل است. اگر به شما گفتند بگویید که امام گفته است مجتهدین هر اختیاری درباره ناموس مردم و مسائل دیگر دارند – که پیغمبر(ص) و امام معصوم(ع) . هم نداشته اند ، شما این را ننویسید در آیه شریفه «النّبى اولى بالمؤمنين من انفسهم»(۱) یک احتمال را که همه رد کرده اند این است که بگوییم پیغمبر صبح، زن های مردم را طلاق بدهد و عصر با آنها ازدواج کند عده هم نمی خواهد! چون: «النبی اولی بالمؤمنين من انفسهم». پس هر زنی را که بخواهد می تواند به شوهرش بگوید او را طلاق بده و او مجبور است طلاق بدهد و اگر این کار را انجام نداد پیامبر (ص) می تواند این کار را انجام دهد یا به صاحب خانه ای بگوید در خانه ات ننشین یا آن را بفروش والا خودم می فروشم! این نظرات برخلاف ضرورت عقل و دین است. ما نباید شأن و مقام پیغمبر(ص) را در حد رضاشاه پایین بیاوریم یا بگوییم تمام مجتهدین بر جان، زن و بچه مردم مسلط اند چون این نوع ولایت را امام فرموده است. این خلاف عقل نقل و اندیشه امام است. اگر امام – مجمع تشخیص مصلحت نظام را تشکیل می دهند - که بعضی از فقهای شورای نگهبان به امام نامه نوشتند که این خلاف قانون اساسی است و بعد هم وقتی امام حرف آنها را نپذیرفت، استعفا دادند – می فرمایند: من این کار را می کنم، برای اینکه مردم در صحنه باشند. لذا اگر مجمع تشخیص مصلحت نظام طوری برنامه ریزی کند که مردم را از صحنه بیرون کند، این آن مجمعی نیست که در قانون اساسی آمده است. اما اگر بگوییم امام مجمع را تشکیل داد که با قانون اساسی مخالفت بکند، این افترا به امام بوده و گناه است. امام برای قانون اساسی ارزش قائل بود. تا جایی که امام راجع به تصمیمی که گرفتند می فرمایند: این خلاف قانون نیست، چون جنگ است و شرایط جنگی در هر حکومتی مقتضایی دارد. درباره قانون کار فرمودند: ولایت فقیه، اما چه طور ولایت فقیهی؟ امام فرمود: مجلس رأی بدهد و دولت یک طرفه می تواند قانون بگذارد، چون شیوه حکومت در دنیا همین گونه است؛ ولی زیر نظر مجلس و نمایندگان مردم. در آن زمان عده ای عین قوانین مدنی را آوردند تا برای کارگزاران تصویب شود. برخی از آقایان محترم شورای نگهبان گفتند: غیر از این خلاف شرع است. با اینکه قانون قبلی قانون بیکاری و تحقیر کار و کارگر بود. قانونی بود که مردم را به اسلام بدبین می کرد. امام تمام وجودش را صرف ملت کرده بود. می فرمود: همین پابرهنه ها بودند که شما را از زندانها نجات دادند. حال ما بیاییم بگوییم خیر امام فرموده است که آنچه ما می گوییم و بس. هیچ کس حق ندارد خلاف حرف مجتهد حرف بزند. این را که اربابان کلیسا در قرون وسطی می گفتند و ضداسلام، عقل و منطق است.

----------------

۱ – احزاب، آیه ۶.

تاریخ: 1403/3/12
بازدید: 1238



....

نام
پست الکترونيکي
وب سایت http://
نظر
کد امنیتی کد امنیتی
کد امنیتی


کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org