Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: اخبار
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: گفتگو با مرجع عاليقدرتشيع حضرت آيت الله «يوسف صانعي» نشريه علمي ، خبري و صنفي - سال چهارم - شماره 58 4 - مهر ماه 1387
اجتهاد در پيچ و خم هاي پزشكي گفتگو با مرجع عاليقدرتشيع حضرت آيت الله «يوسف صانعي» نشريه علمي ، خبري و صنفي - سال چهارم - شماره 58 4 - مهر ماه 1387 از زماني که نطفه در رحم منعقد مي شود و يا نسبت به اين اتفاق شک مي کنيم، نمي توان او را از بين برد و از بين بردنش بدون عذر و جهت، حرام است

براي سقط پيش از چهار ماهگي نيازي به ضرورت شديد نيست

روزي كه قرار شد براي مصاحبه با حضرت آيت الله صانعي به قم برويم، دلم شروع كرد به لرزيدن. شناختي كه از مدت ها پيش از ايشان داشتم مرا به اين باو رسانده بود كه شايد بتوان با نگاه او اسلام را به شكلي متفاوت براي جهان و به جهان معرفي كرد. دكتر نهريني شك داشت كه مصاحبه، چالش چنداني در بر داشته باشد و به من مي گفت، مطمئن باش، فضاي سنگين مصاحبه با يك مرجع تقليد به تو اجازه نخواهد داد كه چندان كنكاش كني، اما در دفتر ايشان، با انساني برخورد كرديم كه براي انسان و پرسش هاي او و خواسته هايش بيشترين ارزش را قائل بود. راستش دلم برايش تنگ شده است.


دكتر محمدرضا شالبافان

حضرت آيت الله! با اتفاقات جديدي که در طب مي افتد، نياز به نظرات جديدي احساس مي شود که هر از چندي هم اختلاف نظردر باره آنها به اوج مي رسد. معمولا در نهايت پزشكان معتمد علما با آنها صحبت مي كنند و اجازه مي گيرند. شما فكر مي كنيد منشاء اين مسئله از كجاست؟ و اصولا آيا فقه قرار است در اين موارد پشت سر دانش پزشكي حركت كند؟


اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
امام (ره) در يكي از سخنراني هايشان فرمودند اسلام بن بست ندارد يعني در تمام مسائل، اقتصاد، سياست، مديريت، مسائل ديني و پزشکي نظر و راه حل دارد، اما اين که بعضي آقايان موضوعي را جايز نمي دانند و برخي ديگر آن را مجاز مي شمارند، عامل مهمي در رشد عقلي و مباحث تحقيقي است. ما آن را رحمت مي دانيم و رشد بشر نيز مرهون آن است و قرآن هم آن را ثابت کرده است، اما پزشك در مقابل اختلاف چه بايد بكند؟
ممكن است کسي نظريه اي دهد که به چالش کشيده شود، اما بعد در اثر مشکلاتي که پيش مي آيد، نگاه او عوض مي شود. به عنوان نمونه ما از نظر فقهي ثابت كرديم که ديه زن و مرد، ديه مسلمان و غير مسلمان يکي است، با گذشت زمان، خيلي ها متوجه شدند و نظرشان را تغيير دادند و چند ماه قبل اعلام کردند که بيمه زن و مرد در جان و اعضا و جوارح يکي است. منتهي نخواستند اين نظريه را بپذيرند. گفتند که اين يک قرار داد است و يک بيمه و ديه شرعي نيست. بلوغ سني دختران را نيز گفتيم سن سيزده سال است و آقايان و بزرگان هم در مجمع تشخيص مصلحت آمدند به نحوي در اين زمينه هماهنگي کردند. خون بهاي غير مسلمان را به نحوي با ديه مسلمانان مساوي قرار دادند. پس اين رويکردهاي جديد طبيعي است. چالش ها تغيير اصول مي آورد، تغيير برداشت مي آورد و اين در دنيا و در دانشگاه ها هم رايج است، اما از نظر قانون چه کار بايد کرد؟ اين ديگر به بنده و شما مربوط نيست. حسب قانون اساسي امکان رفع چالش ها وجود دارد؛ چون قانون اساسي مطابق با موازين فقهي است مثل اين که شما مي گوييد اگر کسي نظريه اي داد بايد با موازين طبي هماهنگ باشد نه با نظر يک طبيب. مثلا طبيبي آمده است طبق موازين يک نظري داده است که اگر با آنها موافق باشد مي شود طبق موازين. يعني معيار ها و متدها.

از مواردي که هميشه بعد از انقلاب با آن مواجه بوديم، پيشگيري از حاملگي بود بزرگترهاي ما به خاطر دارند که وقتي در زمان شاه اين قضيه مطرح مي شد، مي گفتند که اين ها مي خواهند نسل مسلمانان را کم کنند و اين خيانت است. بعد از انقلاب هم مشكلاتي بود که حل شد، مورد ديگري که پيش مي آيد سقط جنين است که به شيوه جديد دستاوردي جديد براي بشر به شماره مي رود. اولين سوالي که مطرح مي شود اين است که از لحاظ فقه شيعه تعريف جنين زنده و جاندار چيست و از چه زماني آن را انسان و محترم مي دانيم و از چه مدتي از قبل کأن لم يکن شيئا مذکورا است؟

از زماني که نطفه در رحم منعقد مي شود و يا نسبت به اين اتفاق شک مي کنيم، نمي توان او را از بين برد و از بين بردنش بدون عذر و جهت، حرام است مثل حرام هاي ديگر. حتي مسئله آن قدر مهم است که اگر در حرامهاي ديگر شک کنيد که اين طور است يا نه؟ با اصل برائت و اباحه ـ که متد فقهي است ـ مي گوييد که حلال است و فقها هم مي گويند که حلال است، اما در سقط جنين، احتياط بيشتري شده است. راوي از امام مي پرسد که مدتي است زن يا کنيزم حامله نمي شود، اما مدتي است که عادت زنانه هم نمي شود و احتمال مي دهم که حامله باشد آيا دارويي بخورد براي اين که بفهميم حامله است که اگر هست بچه از بين برود؟ حضرت مي فرمايد که نه اين کار را نکن. مي پرسد چه فرقي است بين نطفه بيرون و اين نطفه منعقد؟ مي فرمايد که آن منشأ انسان است ولو اين که احتمال فقط بدهيم، از بين بردنش جايز نيست و حرام است و اين کرامتي است که به نظر بنده و ديگران که خدا براي انسان قرار داده است که خداوند اين منشأ پيدايش را محترم شمرده است و به هيچ قيمت نمي شود او را از بين برد مگر در موارد ضرورت.

امکان دارد که براي ما از موارد ضرورت بگوييد؟

تا قبل از چهارماهگي ضرورت ها هم خيلي لازم نيست شديد باشد، اما از زمان چهار ماهگي به هيچ وجه سقط جنين جايز نيست و اسلام اجازه نداده است و در روايات تعبير به آدم کشي شده است. به هيچ وجه نمي توانيم جنين را بعد از چهارماهگي از بين ببريم و اگر هم امر دائر شد بين اين که مادر زنده بماند يا فرزند، خيلي از فقها گفته اند که ما نمي توانيم بگوييم که کدام يک از آنها مقدم هستند، حتي تا جايي که گفته اند بايد ببينيم که به چه خواهد انجاميد. ولي تا قبل از چهار ماهگي فرض کنيم که نطفه اي ناخواسته منعقد شده است فرد مي بيند که يکي دوتا بچه که دارد نمي تواند به مدرسه بفرستد يا حتي هزينه کفش خريدن را برايشان ندارد، بهداشتشان هم مناسب نيست و اگر يکي ديگر هم اضافه بشود يک بدبخت است مثل اين ها و هزاران مشکل برايش به وجود مي آيد يا اين که حکومت مي بيند که جمعيت زياد را نمي تواند اداره کند، مي گويد تا مي توانيد جلو ايجاد نسل را بگيريد، من برق و گازش را ندارم، امنيتش را ندارم، اين ها ضرورتهايي است که مي تواند ما را راهنمايي کند، چه برسد به اين که خداي نخواسته بچه مبتلا به نواقصي شده باشد يا براي مادر خطر ناک باشد، به طور مثال قند خون مادر را بالا مي برد تا جايي که او را مي کشد يا بچه منگل است يا نقص ديگري دارد تا قبل از چهار ماهگي مانعي ندارد، مشکل، مشکل تشخيص است که تا قبل از چهارماهگي بعضي از چيزها را نمي توانند تشخيص بدهند. که وقتي تشخيص دادند، مانعي ندارد و سقط مي کنند و اين سقطش جايز است و به همين دليل بعيد است که ديه هم داشته باشد.

طبق قانوني که فعلا در مملکت ما جاري است، به طور مثال تالاسمي جزء اين مواردي است كه اگر بچه اي مورد مراقبت قرار گيرد حتي تا سي سالگي هم مي تواند عمر کند ولي بيماري آزار دهنده اي است اما مواردي هستند كه به برخي از آنها اشاره فرموديد، جزء مواردي نيست که حق سقط داشته باشيم مانند منگوليسم.

چرا؟ اين را بايد پزشکان يا کميسيون پزشکي تأييد کنند. در اين موارد بچه براي خودش هم زحمت است چه رسد به پدر و مادر. چنين بچه هايي اصلا مرض رواني پيدا مي کنند و شخصيتي براي آنها نمي ماند. من در تعجبم، بچه اي به دنيا مي آيد که عقلش ناقص است يا بچه اي به دنيا مي آيد که يک وجب بيشتر نيست و در نهايت به دو وجب مي رسد. اين براي خودش در جامعه مشکلات دارد يا مثلا پاهايش جمع است. به نظر بنده اگر تلاش کنند اين موارد را هم قانوني کنند نمي شود گفت كه خلاف قانون اساسي است.

در اين مورد پزشک بايد طبق قانون عمل کند يا طبق نطر مرجعش؟


اگر بنا باشد پزشکان به نظر مرجع خود عمل کنند براي آنها مشکل پيش مي آيد و مشکلات حاصل را چطور حل مي کنيم؟ شما وقتي که وزارت بهداشت و درمان داريد و وزارت براي نظم دادن به جامعه است نمي شود از نظام جامعه تخلف کرد. نظام يعني نظم دادن به جامعه، نمي شود از نظام جامعه تخلف کرد همه چيز به هم مي خورد. مثلا اگر قانون در جايي از خيابان رد شدن را خلاف مي داند ولي مي بينم اگر رد بشوم هيچ خطري ندارد حتي اگر هيچ حادثه اي هم پيش نيايد نبايد آن را انجام دهم چون اين كار خلاف شرع و موجب هرج و مرج است.

پس نمي تواند به نظر مرجع خودش عمل کند؟


نخير نمي تواند ولي بايد نظر ها به قانون معطوف بشود. نظر يک مرجع هم مي تواند قانون بشود به شرط اين که آقايان بپذيرند که مبناي موازين در قانون اساسي، دين است.

مسأله ديگر، سقط بعد از چهار ماهگي است که فرموديد به حرمت انساني جنين، عملي نيست. فکر مي کنم تکليف مواردي که هم جان جنين به خطر مي افتد و هم جان مادر مشخص است ولي مواردي پيش مي آيد که بعد از چهارماهگي سقط جنين لازم است نظرتان در اين رابطه چيست؟


بنده پاسخ شما را از روي استفتائات پزشکي که قبلا جواب داده ام، مي خوانم:
(احکام پزشکي مسئله207): اگر پزشك تشخيص قطعي دهد كه ماندن جنين در رَحِم، موجب مرگ مادر مي گردد، با اين توضيح بفرماييد:
1. آيا از بين بردن جنين در رَحِم مادر جايز است تا مادر سالم بماند؟
2. آيا مي توان مادر را به همان حال باقي گذارد تا جنين سالم بماند و مادر بميرد؟
3. اگر در باقي گذاردن مادر به همان حال، احتمال مرگ مادر و جنين، هر دو باشد، تكليف چيست؟
پاسخ:
ج 1 و 2 ـ اگر وجود جنين، موجب مرگ مادر شود، مانند اينكه مرضي دارد كه به مادر سرايت مي كند و باعث قتل مادر مي گردد، براي جلوگيري از هلاكت مادر و به شرط انحصار طريق، مادر مي تواند جنين را حتّي بعد از دميده شدن روح، سقط نمايد.
ج 3 ـ اگر باقي گذاردن جنين در رَحِم، موجب مرگ مادر و جنين، هر دو مي شود، سقط جنين كه باعث زنده ماندن مادر مي گردد (ولو به خارج كردن و مرگ جنين بينجامد)، جايز است و در اين صورت، فرقي بين قبل از دميده شدن روح (چهار ماهگي) و بعد از آن نيست.


اما از لحاظ قانوني در حال حاضر، اگر پس از چهارماهگي قطعي شود كه ادامه بارداري سبب مرگ مادر و زنده ماندن جنين مي شود امكان سقط وجود ندارد. پس نظر شما با قانون فعلي متفاوت است؟


بله؛ چرا كه مادر مي خواهد خودش را معالجه کند حالا حتي اگر معالجه کردنش به مرگ جنين بيانجامد. آقاي خويي در اين مورد از اصطلاح «دفاع» استفاده مي فرمودند.

تاریخ: 1387/7/4
بازدید: 99249



....

نام
پست الکترونيکي
وب سایت http://
نظر
کد امنیتی کد امنیتی
کد امنیتی


کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org