بسم اللّه الرحمن الرحيم
از اينكه امكان اين نشست و گفت و گو فراهم شده، بسيار خوشحالم و اينكه جنابعالى به عنوان يك ايرانى مسلمان به اتفاق دوستانتان اقداماتى را انجام مى دهيد كه توسط صليب سرخ برنامه ريزى شده و همان گونه كه اشاره فرموديد اين امورى است كه براى همه انسان هاست و هيچ ارتباطى به دولتها ندارد، جنبه سياسى و مذهبى و قومى و نژادى نيز ندارد هر چند ظاهراً در صليب سرخ مطرح بوده كه نامى انتخاب كنند كه فراگير و متعلق به همه ملتها باشد، چون اين تنها در رابطه با مسيحى هاست، از همين رو كشورهاى اسلامى آمدند و نام هلال احمر گذاشتند، و آن طور كه من مطالعه كردم بناست كه يك نام و آرمى انتخاب شود كه همه را دربرگيرد و اميد است با حضورتان در اين نهاد انسانى بتوانيد مخصوصاً فرهنگ غنى اسلام را كه در تشيع هست با عمل، رفتار و قول بيان كنيد.
فرهنگ شيعه در اين جهت بسيار غنى است و راهش اين است كه ما مراجعه كنيم به بحث دفاع و اسراى جنگى در اسلام و بحث آنهايى كه به عنوان اسير گرفتار مى شدند و بعد به عنوان كار متقابل در ديروز به عنوان عبد و امه بودند كه اين طبيعى بود مربوط به گذشته مى شود، البته امروز برداشته شده، و اسلام هم پيش بينى كرده بود كه برداشته شود، ولى در همانجا مى بينيم كه بهترين برخوردهاى مشفقانه با همان اسرايى كه آمدند و بَرده شدند انجام مى گيرد، و بعد در رابطه با اسرا مى بينيم احكام خاصّى را دارد، حتى در شرايع مورد بحث قرار گرفته كه اگر اسيرى قرار است فردا مجازات شود، كسى حق ندارد نسبت به او كوچكترين اذيتى بكند، تمام شرايط رفاهى، بهداشتى، فكرى، فرهنگى، روحى و همه آسايش ها را بايد برايش فراهم كند و البته بحث آن خيلى مفصل است.
بنده وقتى بحث اسير را در آنجا مطالعه مى كردم آن ديد بلند اسلام را مى نگريستم كه مى گويد درست است اين مجازاتى دارد، فردا طبق قوانين جنگى كه اسلام و بشريت پذيرفته (قوانين جنگى، يعنى قوانين در جنگ دفاعى والاّ اسلام جنگ ابتدايى كه ندارد مخصوصاً در زمان غيبت امام معصوم(عليه السلام)) بايد مجازات شود، ولى در عين حال بايد با اين اسير با كمال مهربانى و مراقبت از او رفتار بشود.
باز ما وقتى به فرهنگ تشيع مراجعه مى كنيم، معمولاً در ماه رمضان كه ماه عبادت و خودسازى انسان هاست و ماهى است كه افضل ايام خداست و نَفَس كشيدنش عبادت است، در آنجا از دعاهايى كه در فرهنگ شيعه هست و ما امروز مى توانيم افتخار كنيم به بشريت كه تشيع يك چنين فرهنگى دارد. آن دعايى است كه مى خوانند:
«اللهم ادخل على اهل القبور السرور، اللهم اغن كُل فقير، اللهم فُك كُل اسير»; يعنى هيچ مرزى نمى شناسد، در دعاى ماه رمضان بعد از نمازها مى گويد: خدايا! هر اسيرى آزاد بشود. نه مذهب مطرح است، نه مرز جغرافيايى، نه نژاد، نه جنسيت، بلكه فقط اسارت مطرح است، يعنى همين كه امروز جزو كارهاى صليب سرخ است كه فرموديد در رابطه با جنگ ها خدمات ارائه مى شود. «اللهم اشفع كُل مريض»، سلامتى همه بيماران، آزادى همه اسرا، سيرشدن همه گرسنه ها، نه تنها گرسنگان حوادث طبيعى، نه تنها گرسنگان شيعه و گرسنگان مسلمانان، اصلاً اسلام مى گويد: «اللهم اغنع كُل فقير، اللهم اشبع كُل جائع».
اين از دعاهاى بسيار جالبى است كه بنده روى آن عنايت دارم و در هر ماه رمضان هم تذكر مى دهم كه اين دعا براى شيعه افتخار آفريده است به عكس اينكه بعضى تصور مى كنند كه شيعه فقط به شيعه خدمت كرده است، خير به همه انسان ها بايد خدمت كرد.
البته بايد يادآورى كنم كه دعا رويّه عملى به دست مى دهد، يعنى تلفظ به اين دعاها وقتى در شيعيان آمد، مى خواهد به شيعه ياد بدهد كه علناً هم بايد اين گونه حركت كنيد، چون دعا يك تلفظ دارد و يك عقيده و اعتقاد. لفظش وقتى مى گويد همه اسرا آزاد بشوند، يعنى اسلام مى گويد براى آزادى همه اسرا اقدام كن. برو در نهادى كه به نام صليب سرخ فعاليت مى كند، حركت كن و بگو ما آمديم همه اسرا را آزاد كنيم، آمديم در حوادث و بلاياى طبيعى در هرگوشه جهان كه باشد، شركت داشته باشيم و كمك كنيم به افرادى كه گرفتار حوادث طبيعى شده اند، كه از نظر روايات كسانى كه در زلزله و امثال اين حوادث كشته مى شوند، حكم شهيد را دارند و اجر شهيد برايشان قرار داده شده است. وقتى اسلام براى آنها اجر شهيد قرار مى دهد، يعنى تو نيز تلاش كن و به بازماندگان آنها كمك كن، به افرادى كه از دنيا رفته اند، احترام بگذار، كمك كن، اينها انسان هايى هستند كه در حكم شهيدند.
بنابراين، من خيلى خوشحالم كه شما توانستيد آنجا راه پيدا كنيد و تلاش كنيد. اميدوارم كنفرانسى را هم كه تشكيل مى دهيد يك كنفرانسى باشد كه فقط براى اهداف بشر دوستانه و يافتن راهكارهايى باشد كه در مواقع لزوم خدمات بهتر و مناسب ترى به انسان هاى گرفتار و دردمند ارائه دهد و از هرگونه سياست بازى، رياكارى و قدرت طلبى به دور باشد، كه اگر خداى ناخواسته اين چنين باشد، به آن همگانى بودن، ضرر مى زند، لذا مى توانيد مضامين دعاى ماه رمضان را در آن كنفرانس عملاً مطرح كنيد، همچنين در رواياتى كه در باب الوقف متعرضش شده اند براى اينكه آيا مى توان وقف كرد براى غير مسلمانان يا نمى توان، مرحوم سيد محمد كاظم يزدى (قدس سره) در ملحقات عروه اش مى گويد كه مانعى ندارد براى غير آنها هم وقف كنند.
در روايت دارد كه: «إنَّ لكل كبد حراء اجر »، اگر شما يك فرد تشنه را سيراب كنى، اجر و پاداش زيادى دارد. متأسفانه اين فرهنگ تشيع را نتوانستيم به دنيا معرّفى كنيم، قدرت تبليغى اش را نداريم. شما و همه دوستانتان بگوييد كه يا اميرالمؤمنين، يا امين اللّه فى ارضه، اى اولين مظلوم عالم، ما خواستيم كه فرهنگ شما را در دنيا زنده كنيم، يعنى فرهنگ بشريت را در دنيا زنده كنيم. ملاحظه كنيد مى گويد كه هر جگرتشنه اى، بايد سيراب شود، لذا مى توان وقف كرد، مى توان براى همه آنها صدقه داد.
منطق قرآن را ملاحظه كنيد مى فرمايد: (من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى الاَّ مثلها)، من جاء بالحسنة، هر كسى كار خوب بكند. كار خوب يك عنوانى است. كار خوب امروز در دنيا اين است كه به همه آنها كه در جنگ گرفتار مى شوند رسيدگى كنيم، اين كار خوب است. بشر اين را خوب مى داند، بشر با پيشرفت فكرى اش به اينجا رسيده، اسلام هم جلوگيرى ندارد. حسنه است، ده برابر جزا مى دهيم يا عمل صالح را از هر كسى مى پذيريم.
اصلاً آيات قرآن اين طورى است، مگر در بعضى جاها كه مسئله ايمان مطرح شده، آن جدا گانه جواب دارد والاّ به نظر بنده كارنيكو از هر كسى و نسبت به هر كسى پسنديده است و خداوند هم اجر مى دهد. بنده معتقدم آن انسان هاى قاصر، توده غير مسلمانها، وقتى بر حسب آن وجدان عقلى و انسانى شان آنچه را كه كار خير مى داند انجام مى دهند، خداوند به آنها جزاى خير مى دهد: (من جاء بالحسنه فله عشر امثالها).
اگر غير مسلمان قاصر ـ كه توده آنان اين گونه اند به شخصى كه قلبش دارد از كار مى افتد، او را براى خدا معالجه كند و حيات دوباره به او بدهد. اين كار در حكم (وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً) است. نمى توانيم بگوييم چون شناسنامه اين شخص نيكوكار مسلمان نبوده، اين شناسنامه اش تشيع نبوده، خدا به او اجر نمى دهد.
مرحوم شهيد مطهرى (قدس سره)تبعاً لاساتيدشان و همچنين امام (سلام اللّه عليه) گفته اند اينها وقتى از دنيا مى روند ما نمى دانيم خدا با آنها چه مى كند. آنهايى كه عمل شايسته با كمك عقلشان انجام مى دهند; اما بنده بعد از فرمايشات آنها به اين نتيجه رسيده ام كه هيچ دليلى نداريم كه خدا به آنها عوض ندهد. عمومات كتاب و سنت به قول اهل علم اطلاقات كتاب و سنت اقتضا مى كند كه خداوند به آنها هم اجردهد، آنها را هم پاداش مى دهد.
شما كتاب اربعين حديث امام (سلام اللّه عليه) را مطالعه بفرماييد نكاتى را آنجا مى توانيد ملاحظه كنيد، امام در آنجا از قول استادش «شيخ عارفش» مرحوم شاه آبادى نقل مى كند مى گويد استاد ما مى فرمود: كه به غير مسلمان و كافر هم كه از دنيا مى رود به شخصش و اسمش لعن نكنيد. يك كافر، يك غير مسلمانى است از دنيا رفته، اگر بد هم بوده، شما به اسمش و به شخصش لعن نكنيد، چه رسد به انسانهاى قاصر، چه رسد به مسلمان، چه رسد به شيعه. مرحوم شاه آبادى «استاد امام» استدلال مى كند مى فرمايد: شايد آخر كار اين شخص دچار تغيير و تحولى شده باشد و با يك حالتى كه ارتباط پيدا كرده با خداى خودش و خدا از تقصيرش گذشته است، شما حق نداريد به او لعن كنيد، به او لعن نكنيد، مگر آنكه امام معصومى به شخص معيّنى لعن كرده باشد. آرى، چنانچه يك آدمى بدى بوده، و ثابت بشود امام معصوم به شخص او لعن كرده، ما هم لعن مى كنيم. لعن امام معصوم دلالت دارد، گويايى دارد و ارشاد دارد كه اين شخص تا آخر عمر بدبخت از دنيا رفته، والاّ شما به شخص لعن نگوييد. شما اين را در كدام مكتبى پيدا مى كنيد؟ آنقدر يك عارف، انسان دوست باشد، يك فليسوف بزرگ، شيخ عارف، استاد امام آنقدر بزرگوار باشد. مى گويد اگر يك آدم كافرى هم از دنيا رفت، شما لعن نكنيد، شايد با خداى خودش ارتباط برقرار كرده است، اين مقام انسان است (فلهم اجر غير ممنون) مى فرمايد: دايماً بالا مى رود، ارتقا پيدا مى كند، همچون مرحوم شاه آبادى كه امام نسبت به ايشان مى گفته روحى فداه. حالات استادش را كه از او نقل مى كند گفته روحى فداه.
حال بد نيست نقطه مقابل انسان خوب را نيز نقل كنيم، چرا كه بعضى از افراد ممكن است چقدر بد باشند. در همين اربعين حديث ، امام نقل مى كند مى گويد يك كسى كتابى نوشت ـ ملاحظه كنيد تفاوت انسان خوب و بد تا كجاست ـ و كتابش را وقف كرد بر كسانى كه بخوانند اما به شرط اينكه روزى صد بار به مرحوم فيض لعن كنند. «فيض كاشانى» كه از مفاخر جهان تشيع است و از محامد ثلاثه اخيره است.
به قول اهل علم در قرن سوم و چهارم هجرى در حديث و علم سه تا محمد داشتيم (محمد بن حسن الطوسى، محمد بن يعقوب كلينى، محمد بن على بن بابويه) و سه تا محمد هم در اواخر داريم (محمد باقر مجلسى، محمد محسن فيض كاشانى، محمد حسن عاملى)، كه اينها جزو محامد ثلاثه اخير هستند. ملاحظه كنيد مى گويد كتاب مرا بخوان، ولى روزى صد بار لعن كن به او( فيض كاشانى كه جزو مفاخر شيعه است). تفاوت است بين انسان خوب و انسان بد، حالا هم اين تفاوت را مى توانيم ببينيم. عده اى هستند كه براى طرفدارى از حقوق بشر جايزه تعيين مى كنند. براى ايجاد صلح و دوستى كنفرانس مى گذارند، يا همين دوستانى كه شما مى فرماييد اين آقايان، اين بزرگواران كه به عنوان صليب سرخ دارند اين كارها را انجام مى دهند. در مقابل يك عده هم به نام اسلام، آدم مى كشند، به نام اسلام ترور مى كنند، به نام اسلام خشونت اِعمال مى كنند، رعب و وحشت در دل ها ايجاد مى كنند، شما ملاحظه كرديد در كنار حرم اميرالمؤمنين ـ صلوات اللّه وسلامه عليه ـ و در مركز دفن ائمه معصومين ما چه نا امنى بوجود آوردند ـ كه به اين زودى ها معلوم نيست از بين برود ـ خوب اينها هم (ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ) هستند، يعنى دايماً نزول پيدا مى كنند. شهيد مطهرى مى گويد: اسفل سافلين، معنايش اين نيست كه يك جا مى ايستد، معنايش اين است در حالتى كه پايين رونده اند از پايين روندگان، يعنى دايماً پايين مى روند، يك عده اوج مى گيرند همانند شيخ عارف مرحوم شاه آبادى و مى فرمايد كه به شخص لعن نكنيد، بد نگويند، يعنى با او دوستى كنيد، با او خوبى كنيد، يا يك كسى مى شود همانند آنكه كتاب مى نويسد كه چرا مرحوم فيض يك حرفى زده كه من آن را اشتباه مى دانم. خوب تو اشتباه مى دانى، اينكه سبب لعن نيست.
نمونه انسان هاى بد در حال حاضر هم در قالب گروه هاى تروريست هستند كه الآن ملاحظه مى كنيد. به هرحال شما و همه دوستانتان تلاش كنيد اين فرهنگ شيعه را ـ كه عالى ترين فرهنگ اسلام است ـ در جامعه طرفداران حقوق بشر و صليب سرخ پياده كنيد. حالا كه در اين عرصه قدم گذاشتيد مطالعه كنيد، سؤال كنيد، و نمونه اش را هم عرض كردم:
1. دعاى ماه رمضان كه از افتخارات شيعه است؛
2. مطلبى كه از كتاب اربعين حديث امام نقل كردم ؛
3. اينكه عمل صالح از هر كسى و نسبت به هر انسانى پسنديده است؛
4. اينكه تمام كسانى كه در حوادث و بلاياى طبيعى جانشان را از دست داده اند، شهيدند و از بنده و جناب عالى هم خواسته شده تا به آنها كمك كنيم.
اسرا را اسلام حتى در شرايع برايشان كمال آسايش و مهربانى را مراعات كرده و در بحث اسرا مى شود مطالعه كرد.
يك نكته را هم عرض مى كنم كه به آن توجه كنيد: بايد براى كسانى كه با نهاد صليب سرخ مخالفت مى كنند، با كمك حكومت ها يك مجازات سنگينى قرار داده شود، يعنى آن كسى كه به عنوان صليب سرخ يا به عنوان هلال احمر رفته در جبهه جنگ، يا در برخى از مناطق كه دچار بحران شده است، براى اينكه يك مجروحى را از آنجا بردارد يا بياورد، آن غير انسانى كه مى زند و او را مورد هدف قرار مى دهد و اين حقوق بين المللى را رعايت نمى كند، هر كسى باشد و وابسته به هر كجا باشد، بايد مجازات سنگينى براى او و براى آمرانش قرار داده شود و بايد براى اين كشته شدگان در اين حوادث از هلال احمر يا از صليب سرخ ارزش بالايى قرارداده بشود.
بايد قبر و مزار آنها يك احترام بالايى داشته باشد، مثل اينكه در دنيا براى سربازان گمنام احترام قائلند يا براى شهداى جنگ ها احترام قائلند، بايد از مأموران و تمام كسانى كه در صليب سرخ يا هلال احمر كار مى كنند حمايت شود و اگر كسى آنان را مورد حمله و هجوم قرار دهد، بايد مجازات شوند. يعنى كسى كه با انسانيت برخورد كرده، با صلح و حقوق بشر برخورد كرده، با بشريت با رحمانيت خدا برخورد كرده، با مهربانى پيغمبر برخورد كرده، با رحمة للعالمين بودن پيغمبر برخورد كرده، با روش اميرالمؤمنين كه به حساب اسلام و مردم از همه چيزش مى گذرد برخورد كرده، حال اگر كسى به اين انسان هاى والا تعرض كند، خوب اين بايد مجازاتش خيلى سنگين باشد، و همچنين كشته شدگان آنها بايد داراى ارزش باشند.
در خاتمه متذكر مى شوم هرگونه برخورد خشونت بار و حمله عليه نيروهاى صليب سرخ يا هلال احمر ـ كه متأسفانه در بحران بوسنى، عراق و افغانستان مشاهده شد ـ ظلم و ستم عليه بشريت محسوب مى شود و از ناحيه هر شخص يا گروهى باشد، محكوم است.
والسلام عليكم وعلى اخوانكم وعلى من اعانكم في الصلح وفي رعاية حقوق البشر في كل العالم.