Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: مانيفست نظام قضايي و حريم خصوصي، گفت و گو با دادستان کل کشور دردوران صدور فرمان 8 ماده اي امام خميني(س)

مانيفست نظام قضايي و حريم خصوصي، گفت و گو با دادستان کل کشور دردوران صدور فرمان 8 ماده اي امام خميني(س)

اشاره

آيت الله العظمي حاج شيخ يوسف صانعي 25 روز بعد از صدور فرمان هشت ماده اي، ازطرف حضرت امام خميني(س)، به دادستاني کل کشور منصوب شد. صدور فرمان هشت ماده اي در آن مقطع را مي توان رستاخيز قضايي نظام نوپايي دانست که محور حرکت خود را بر اساس عدالت و دفاع از ستم ديدگان قرار داده بود. انتصاب مجريان توانا براي اين فرمان، مرحله بعدي اين حرکت شجاعانه بود. اين گفت و گو ، ضمن تبيين و تفسير فرمان هشت ماده اي حضرت امام، به بازکاوي مفاهيمي چون: حريم خصوصي، حقوق بشر، گزينش و ... مي پردازد و با تکيه بر بند 6 اين فرمان، تاکيد مي کند که هيچ کس، حتي قوه ي قضاييه نيز حق ورود به حريم خصوصي افراد را ندارد. اوج سخن حضرت آيت الله صانعي به اين نتيجه مي رسد که: اگر اين فرمان هشت ماده اي اجرا شود، مملکت مدينه فاضله مي شود. تمام رعايت حقوق بشر، در اين فرمان نهفته است.

حضرت امام در فرمان هشت ماده اي بيش از هر چيز ديگري به حريم خصوصي تأکيد دارد ، مي خواهيم به اين مسأله بپردازيم که حريم خصوصي در انديشه امام که از اسلام ناب محمدي(ص) اتخاذ شده، چه جايگاهي دارد؟ در حقوق مدرن به حريم خصوصي خيلي اهميت مي دهند، امام چه نگاهي به اين مقوله دارد؟

*بسم الله الرحمن الرحيم. ببينيد شما راجع به مسأله حريم خصوصي فرموديد که امام عنايت دارد و به آن تکيه دارد. لکن قبل از اينکه من به اين مسأله بپردازم بايد بگويم بيشترين ارزش را براي حريم خصوصي، کساني قائل هستند که در حريم خصوصي خودشان دخالت شده باشد و اساساً کل امور اين گونه است. پيامبر اسلام يتيم بوده تا بداند اين کساني که دستشان از همه جا کوتاه است چه رنجي مي کشند و چه بايد برايشان کرد. پيامبر هم پدر را از دست مي دهد و هم مادرش را و هم جدش را و هم عمويش را و مي شود يک آدم بي پناه ،اصلاً يتيم در لغت يعني کسي که دستش از همه جا کوتاه است. او بهتر مي تواند رنج را بفهمد فلذا خدا پيامبر را يتيم قرار داده است. تأکيد شده مسلمانان روزه بگيرند تا آدمهايي که هميشه سيرند درد گرسنگي گرسنگان را بفهمند.

امام در حريم خصوصي خود بيشترين رنج را ديده است در 15 خرداد 42 شب به خانه اش حمله کردند و او را از خانه اش بردند و يا در جريان بعدي در 13 آبان ايشان را در منزلش دستگير کرده و بردند. امام هميشه در درس هايشان هم به حريم خصوصي عنايت داشتند و مي فرمودند که اگر کسي چشمانش را به عنوان خيانت به ديگران خيره کند، ظلم کرده است. پس يکي از اسرار عنايت امام به حريم خصوصي اين بود که خودش درباره حريم خصوصي خود صدمه ديده بود. ديگر اينکه در بينش فقهي و اسلامي حضرت امام که همان بينش به عنوان جمهوري متبلور شد، حريم خصوصي مردم اهميّت فراوان دارد. جمهوري يعني اينکه توده مردم نظر بدهند. امام به مردم عنايت داشته و به حقوق آنها توجه داشته است. حقوق خصوصي يکي از حقوق اوليّه انسان است و حيات و حق مسکن و حق آزادي بيان، حقوق خاصي دارد. امام فرمود : جمهوري يعني اينکه مردم راي بدهند و واقعا آزادانه رأي بدهند و بعد در چارچوبه اين جمهوري، قوانين اسلام پياده شود. عقيده امام اين بود قوانين اسلام مي تواند مصوبات جمهوري را تأييد کند و به نتيجه برساند. البته اين سوال مطرح است که چرا امام مسأله مجمع تشخيص را مطرح نمود، براي اينکه کشور درگير جنگ بود و جامعه آن روز جامعه اي نبود که امام بتواند آن حرف ها را بزند. مثلا امام زماني دو تا مسأله مطرح کرد يکي راجع به شطرنج و ديگري راجع به مسأله منابع زيرزميني که بخاطر همين دو مسأله، با امام (سلام الله عليه) چه ها نکردند.

شرايط آن دوران غير از امروز است که بنده مي نشينم و مسائلي را بيان مي کنم که دانشجوي دکتري حقوق مي گويد حداقل200 مورد فتواي متفاوت با ديگر فتاواي مراجع فعلي صادر کرده ايد. دارم مي گويم و منتشر مي شود و طرفدار هم دارد و لذا با آن دشمني هم مي شود. اما درسال هاي اول انقلاب شرايط مثل امروز نبود همان گونه که امام در مسأله اي در مورد طلاق پس از بيان نظر خود مي فرمايد«و اگر جرأت بود مطلب ديگري بود که آسانتر است» اما امروز بنده به عنوان شاگرد امام دارم اين حرف ها را مي زنم و جرأت آن را هم دارم و خواستگاه هم دارد.

عنايت امام به حريم خصوصي بر اساس برداشت او از اسلام بود براي اينکه مي ديد که فقه اسلامي درباره لُصّ چه مي گويد در اسلام حکم کسي که به خانه کسي حمله کند و چشمش به خانه کسي باشد و امنيّت مسکن و محل سکونت فردي را تضييع کند معلوم است. بنده نظر امام را بالاتر مي يابم در حريم خصوصي مخصوصاً نسبت به مسکن مسائل جدي مطرح است. از عبارات امام اين چنين برداشت مي شود که هيچ کس حتي قاضي هم حق ندارد دستور ورود به خانه کسي را صادر کند. از عبارات امام استفاده مي شود حتي قوه قضاييه هم حق ندارد دستور ورود به خانه افراد را بدهد. در بند 6 مي نويسند « هيچ کس حق ندارد به خانه يا مغازه و يا محل کار شخصي کسي بدون اذن صاحب آن ها وارد شود يا کسي را جلب کند يا به نام کشف جرم يا ارتکاب گناه تعقيب و مراقبت نمايد و يا نسبت به فردي اهانت نموده و اعمال غير انساني ـ اسلامي مرتکب شود، يا به تلفن يا نوار ضبط صوت ديگري به نام کشف جرم يا کشف مرکز گناه گوش کند »

استثنا ندارد، نمي گويد مگر با حکم قاضي. تأکيد مي کند؛ هيچ کس. امام ادامه مي دهد: « يا براي کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و يا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غير نمايد يا اسراري که از غير به او رسيده ولو براي يک نفر فاش کند. » اگر امام مدعي بود که اسلام مي تواند جامعه را اداره کند مقصود او اين اسلام است که مي گويد امروز خيلي از اين مسائل در دنيا بصورت قانون است. اگر کسي بخواهد کنترل کند و نوار گوش کند و شنود کند، در دنيا اعتراض شديدي است که امام هم درباره ي آن سخن مي گويد، اينها همه اسلام است « تمام اين ها جرم و گناه است و بعضي از آن ها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبائر بسيار بزرگ است و مرتکبين هر يک از امور فوق مجرم و مستحق تعزير شرعي هستند و بعضي از آن ها موجب حد شرعي مي باشد. »

اين بطور کلي حقوق همه افراد است و هيچ قيدي به آن نخورده است، قيد نخوردن در کلمات امام بر اساس متن روايات و متن موازين اسلام است و امام چيزي از خودش نگفته است. همه اينها را مي شود در متون فقهي کشف کرد و براي آن دليل فقهي آورد. اين فرمان، قيد نخورده «هيچ کس» يک اصطلاح عام است يعني هيچ کس حق ندارد، نه عالم، نه مجتهد، نه قاضي، نه ولي فقيه و نه کارگر جزء و نه هيچ کس ديگر. اين هيچ کس هيچ قيدي نخورده است، امام نگفتند مگر با حکم قاضي.
اما در جاي ديگر استثنائاتي آورده است. امروزه بيشتر به آن استثنائات اشاره مي شود. جالب اين است که قيد در بند هفت بيان شده است. باز تاکيد مي کند «آن چه ذکر شد و ممنوع اعلام شد، در غير مواردي است که در رابطه با توطئه ها و گروهک هاي مخالف اسلام و نظام جمهوري اسلامي است که در خانه هاي امن و تيمي براي براندازي نظام جمهوري اسلامي و ترور شخصيت هاي مجاهد و مردم بي گناه کوچه و بازار و براي نقشه هاي خراب کاري و افساد في الارض اجتماع مي کنند و محارب خدا و رسول مي باشند»

*فقط يک استثنا دارد و آن خانه هاي تيمي است که بطور مسلحانه براي براندازي تلاش مي کنند. اين خانه ها، نه خانه بنده، نه خانه جنابعالي نه خانه فلان مهندس و نه خانه فلان وزير و نه خانه فلان عالم. بطورکلي هيچ کس نبايد وارد هيچ خانه اي شود مگر اين خانه ها.

حتي درباره اين افراد مسلح هم دستوراتي دارند: « با آنان در هر نقطه که باشند و هم چنين در جميع ارگان هاي دولتي و دستگاه هاي قضائي و دانشگاه ها و دانشکده ها و ديگر مراکز با قاطعيت و شدت عمل ولي با احتياط کامل بايد عمل شود، لکن تحت ضوابط شرعيه و موافق دستور دادستان ها و دادگاه ها، چرا که تعدي از حدود شرعيه حتي نسبت به آنان نيز جايز نيست، چنان چه مسامحه و سهل انگاري نيز نبايد شود. »

باز قيد احتياطِ کامل حتي درباره توطئه گران مسلح آمده است. تعدي از حقوق شرعيه جايز نيست نمي شود افراد را داخل زندان کرد، به گونه اي که هوا به او نرسد. نمي شود فرد را چنان حبس کرد که حقوق اوليه او نقض شود. در احکام زندان، زنداني فقط زندان است نه کسي که از حقوق اوليه هم برخوردار نباشد. بهداشت او بايد رعايت شود سلامتي او بايد رعايت شود. در روايت هايي آمده که اگر بناست يک فردي اعدام شود، شب قبلش به او غذا داده شود و در روايت ديگر هست که بايد از هوا و غذا استفاده کند و با او بايد مدارا کرد ولو فردا محکوم به مرگ است. معني ندارد کسي را در سلول قرار بدهيم و در آن سلول هوا نباشد. به نظر بنده سلول هايي که امروز در برخي جاها رايج است ، هيچ کدام جواز شرعي ندارد. اگر سلول به اين معنا باشد که زنداني چند روزي با کسي ارتباط نداشته باشد يک حرفي است ولي انفرادي طولاني مدت به علت آنکه روانشناسان آن را نوعي شکنجه مي دانند به نظر اينجانب باز جواز شرعي ندارد، اما اينکه در سلول قرآن به او ندهيم و روزنامه به او ندهيم و اگر مريض شد به دکتر نبريم، اين سلول نيست. در دوره هاي پيشين آقايان در زندان کتاب مي نوشتند از زمان شهيد اول گرفته که لمعه را در زندان نوشت درحالي که فقط کتاب مختصر النافع داشت تا امام که در ترکيه تحرير الوسيله را نوشت در حالي که نزد او نبود جز مکاسب و کتاب وسيله. ديگر بزرگان هم همينطور مثلاً جناب آيت الله هاشمي رفسنجاني تفسير راهنما را در زندان نوشت. امام در قسمتي ديگر در ارتباط با محدوده برخورد مي فرمايد: « و در عين حال مأمورين بايد خارج از حدود مأموريت که آن هم منحصر است به محدوده سرکوبي آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعيه، عملي انجام ندهند.» مي گويد: شکستشان بدهيد، نه کار ديگر. غير از شکست نبايد شکنجه کرد و کار ديگري کرد. در ادامه آمده است:

« مؤکداً تذکر داده مي شود که اگر براي کشف خانه هاي تيمي و مراکز جاسوسي و افساد عليه نظام جمهوري اسلامي از روي خطا و اشتباه به منزل شخصي يا محل کار کسي وارد شدند و در آن جا با آلت لهو يا آلات قمار و فحشا و ساير جهات انحرافي مثل مواد مخدره برخورد کردند حق ندارند آن را پيش ديگران افشا کنند، چرا که اشاعه فحشا از بزرگ ترين گناهان کبيره است.» ما بايد اينها را نقل کنيم، اينها را بايد براي دنيا نقل کرد، تا هم به اسلام خدمت شود، هم به مردم خدمت شود و هم جلوي مفاسد گرفته شود. و مي فرمايد: «هيچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدي از ضوابط شرعيه نمايد.» مسلمان در کلمات امام(س) از باب متعارف است وگرنه معيار انسان است و کرامت او حرمت دارد. بنابراين حق هتاکي به هيچ کس را ندارند. و همه انسان ها که قرارداد صلح دارند و در يک مجتمع، و در کنار هم زندگي مي کنند، حقوقشان را نمي توان هتک نمود. حالا حتي اگر تنها به مسلمان اکتفا کنند و بگويند امام فرمودند مسلمان. ولي باز مي بينيم به دانشمندان،وزرا، علما، ياران امام و حتي نوه امام بي احترامي مي کنند گويا اينها را مسلمان نمي دانند. و در ادامه: « فقط بايد به وظيفه نهي از منکر به نحوي که در اسلام مقرر است عمل نمايند و حق جلب يا بازداشت يا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند و تعدي از حدود الهي ظلم است و موجب تعزير و گاهي تقاص مي باشد. و اما کساني که معلوم شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بين مردم است، در حکم مفسد في الارض و مصداق ساعي در ارض براي فساد و هلاک حرث و نسل است و بايد علاوه بر ضبط آنچه از اين قبيل موجود است آنان را به مقامات قضائي معرفي کنند. و هم چنين هيچ يک از قضات حق ندارند ابتدائاً حکمي صادر نمايند که به وسيله آن مأموران اجرا، اجازه داشته باشند به منازل يا محل هاي کار افراد وارد شوند که نه خانه امن و تيمي است و نه محل توطئه هاي ديگر عليه نظام جمهوري اسلامي، که صادر کننده و اجرا کننده چنين حکمي مورد تعقيب قانوني و شرعي است. »

امام در بند آخر مي نويسد: « بايد ملت از اين پس که حال استقرار و سازندگي است احساس آرامش و امنيت نمايند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهاي خويش ادامه دهند و اسلام بزرگ و دولت اسلامي را پشتيبان خود بدانند و قوه قضائيه را در دادخواهي ها و اجراي عدل و حدود اسلامي در خدمت خود ببينند و قواي نظامي و انتظامي و سپاه پاسداران و کميته ها را موجب آسايش و امنيت خود و کشور خود بدانند. » اينچنين مي شود که ده ميليون نفر امام را تشييع کردند، چون از رفتار او رضايت داشتند.
همانطور که گفتيد همه اين فرمان به توطئه قيد مي شود. توطئه چيست؟ امروزه خيلي ها به اين واژه تکيه مي کنند.

*توطئه يعني براندازي يعني اينکه عده اي بنشينند و تصميم بگيرند با توسل به اسلحه براندازي کنند، از ديدگاه امام، توطئه يعني اينکه عده اي بخواهند کل اين نظام را با اسلحه از بين ببرند و نظام ديگري بياورند، تا زماني که مردم نظام را قبول دارند اين توطئه جرم است. تعبير امام زيباست. توطئه را امام در بند هفت معلوم کرده است. از ديد امام براندازي زماني توطئه تلقي مي شود که با سلاح همراه باشد، بدون سلاح نبايد به آنها توطئه گر اطلاق کرد. خوارج قصد داشتند براندازي کنند، مي خواستند حضرت علي(عليه السلام) حاکم نباشد اما تا دست به اسلحه نبردند علي(عليه السلام) کارشان نداشت و از همه حقوق برخوردار بودند.

گزينش در انديشه امام چه جايگاهي دارد؟ يک عده هنوز هم از گزينش دفاع مي کنند در حالي که امام در فرامين متعدد اين مسأله را رد کرده است.
*گزينش براي اين بود که افرادي که به ضرر اسلام و کشور حرکت مي کنند و تصميم دارند به ضرر اسلام و کشور حرکت کنند اينها داخل نظام نيايند. اما حالا کسي فکر و انديشه خاصي دارد، اين نبايد رد شود. در زمان خود امام افکار و انديشه هاي مختلف وجود داشتند و صاحبان انديشه هاي متفاوت در کار بودند. مخالفان امام در کار بودند اين جور نبود که کنارشان بزنند گزينش به معناي اين نيست که هر که با ما است، باشد و هر که با ما نيست، نباشد. گزينش براي نفع اسلام و ملت بود همه بايد باشند ولو يکي هم يک فکر خاصي دارد. آنکه مي خواهد ضرر به کل بزند رد شود نه آنکه مخالف نظر من است. اصلاً مملکتي که قانون دارد اين حرف ها را ندارد قانون بايد عمل شود. گزينش اوليه براي اين بود که يک سري از افراد و گروهک ها و وابستگان به آنها به دليل ضررشان به جامعه رد شوند. فلذا کسي که به مردم ظلم نکرده نبايد حذف شود.
شما بعد از صدور اين فرمان به دادستاني مي رويد. در آن زمان، اين فرمان امام چقدر در نظام قضا، هم در عمل و هم در حوزه نظري و قانوني عملياتي شد.

* به اين پيام در دوره امام عمل مي شد. فقط يک جا تخلف بود که آن هم حضرت آيت الله العظمي موسوي اردبيلي مقابلش مي ايستاد و ظاهراً نمي توانست کاري بکند آن مکان خاص، دادگاه انقلاب بود که آنجا تخلّفهايي بود و آيت الله اردبيلي هم که ايستاد نتوانست کاري بکند. در جلساتي که اعتراض مي کرد و مي گفت اينگونه عمل نکنيد ولي عمل نمي شد، چرايش را نمي دانم.

در کـل بفرماييد که اين پيام در حال حاضر که سي و اندي سال از نظام گذشته، چه جايگاهي دارد و چگونه با آن برخورد مي شود و چه بايد کرد؟

*اما چه بايد کرد؟! بايد کساني که دلشان براي اين مملکت مي سوزد اين پيام را زياد منتشر کنند و برنامه داشته باشند. در رسانه ها تعميق و تشريح بشود. اين قدم اول است. بايد به اين فرمان عمل شود، يعني اين جور نباشد که هست. اين همه تخلفاتي که در اين سال ها انجام گرفته همه اينها را کنار بزنند و متخلفان را اگرنه مجازات، حداقل کنارشان بگذارند و برگردند به همان حالتي که بعد از اين پيام امام در زمان امام بوده است. بايد بدانيم در زمان امام مسأله چگونه بوده است.

بايد برگرديم به همان حالت قبل و ببينيم آن روز چگونه عمل مي شد همان گونه که آن روز عمل مي شد همان طوري عمل کنيم. البته اين کار شدني نيست، برخي از آنها شهيد شده اند برخي ديگر زنداني يا خانه نشين شده اند.

کاري که ما بايد عمل کنيم اين است که بايد اين فرمان منتشر بشود و بحث هاي فراواني شود، سمينارها گذاشته شود. متأسفانه در مورد اين فرمان کاري نشده است. ما توقع داشتيم قانون شود و عملي بشود و اجرا شود و حالا بسياري از بندهايش نه تنها عمل نشده بلکه ضدّش عمل شده و قانون هم نشده است. شب و نصف شب توي خونه مردم ريختن، درِ خانه مردم را شکستن و هرگونه محدود کردن افراد، مخالف اين فرمان است. خلاصه اش اين است که اگر امام سفارش به عمل به خلاف اين فرامين کرده بود اينقدر خلاف عمل نمي شد.


عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org