Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: تغلیظ دیه در ماه های حرام و مشکلات محاکم، نسبت به موضوع دیات (اعضاء و منافع) (خلاصه سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی هادی در نشست فقه پژوهی دیه در تهران)

تغلیظ دیه در ماه های حرام و مشکلات محاکم، نسبت به موضوع دیات (اعضاء و منافع) (خلاصه سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی هادی در نشست فقه پژوهی دیه در تهران)

* علی بدیعی (پژوهشگر)

معرفی:

دکتر مهدی هادی (قاضی دادگستری) معاون اداره کل تدوین لوایح و مقررات قوه قضائیه، کارشناس ارشد حقوق بین الملل، دکترای حقوق خصوصی، مدرس دانشگاه علوم قضایی و دانشگاه شهید بهشتی. عضو کمیسیون اداره حقوقی قوه قضائیه و عضو کمیته یو پی آر ایران نماینده ایران در اجلاس سازمان حقوق بین الملل خصوصی لاهه در پروژه اجرای احکام دادگاه‌های خارجی و...

قرآن و تغلیظ دیه

آیه 36 سوره توبه می فرماید: «انَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ [تعداد ماه ها در قرآن، دوازده است در روزی که خدا آسمان ها و زمین را خلق کرد] مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ... [یعنی از همان زمان، خدا در قرآن می فرماید من چهار ماه را به عنوان ماه حرام، مشخّص کردم. در این آیه یک اثر برای ماه حرم ذکر شده که می فرماید:] فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ»؛ جدای از آیات دیگر که بحث قتال را در ماه حرام، مطرح کرده و فرموده مرتکب قتل نشوید، ولی اینجا می فرماید در این چهار ماه به خودتان ظلم نکنید. آیا می توانیم از این قسمت آیه استفاده کنیم که تبعاتی که در سنت برای ماه های حرام وارد شده یعنی بحث تغلیظ دیه، نسبت به قتل غیرعمد هم جاری هست یا نه؟ قتل عمد را می گویند قتل است و خود این حرمت ماه های حرام، یک اثری را شارع برایش می گذارد که اگر کسی مرتکب قتل شد، دیه اش تغلیظ بشود، ولی اگر کسی مرتکب قتل غیرعمد یا خطایی شد، آیا می توانیم قائل بشویم که اینجا دیه تغلیظ بشود؟ عقیده من که صرفاً به عنوان تئوری دارم ارائه می کنم و سابقه ای از آن ندیده ام، این است که دیه شامل قتل عمد و شبه عمد بشود و نه قتل خطایی؛ مستند من همین عبارت: «فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ» است. چون خدا می فرماید در این ماه به خودتان ظلم نکنید. آیا می توانیم آیه ای در قرآن پیدا کنیم که ظلم به خود که منع شده، قتل غیرعمد، ظلم به خود باشد.

روایات و تغلیظ دیه

مستند اصلی بحث تغلیظ دیه، روایت کُلَیب اسدی است. نسبت به خود کُلَیب اسدی، برخی در توثیقش اشکال کرده اند. مثلاً آیت‌الله خوئی در جاهای مختلف و البته شاید پنج شش جا ایشان را ضعیف می شمارد ولی یکی دو جا هم به نحوی توثیقش می کند. اگر این روایت درست باشد که از نظر من سندش صحیح است، چون هم طریق اسناد شیخ طوسی و هم در تهذیب نسبت به ایشان درست است، روایت دارد: «علی بن ابراهیم عن محمد بن عیسی عن یونس» تا اینجا درست است؛ در این روایت «يُقتل في الشهر الحرام »؛ دقیقاً واژه شهر حرام ذکر شده است. مشهور فقها می فرمایند واژه «قتلَ» یا «یقتلُ» آمده، اطلاقش شامل همه قتل ها می شود. البته صاحب جواهر اشکال می کند و می فرماید این ظهور ندارد بلکه چون از واژه قتل استفاده شده، ظهور در قصد قتل دارد؛ یعنی کسی که قصد قتل داشته باشد؛ در حالی که در قتل غیرعمد، قصدی وجود ندارد، به نظر من خود این ظهورگیری هم درست نیست. قسمتی که صراحتاً به قتل خطائی اشاره شده، روایت علی بن رئاب است که روایت صحیحی است اما چون آنجا گفته: «صوم شهرین». مطلبی که اشاره کردند از امام(ع) سؤال می کند که اگر صوم شهرین باشد وسطش عید هم هست، اتفاقاً دو سه جا امام(ع) تأکید دارد: «فإنّه حقٌ لزمه أو یلزمه» می گوید اشکال ندارد عید را هم روزه بگیرد چون این، حقّی است که بر او لازم شده و برخی هم بر اساس همین روایت، فتوا داده اند.

مشکلات محاکم در بحث دیه اعضا و منافع

یکی از مشکلاتی که در محاکم، وجود دارد بحث دیه اعضا و منافع است. هیچ تعریفی نه در قانون و نه تا آنجایی که ما بررسی کرده ایم، در فقه از عضو و منفعت نیست. یعنی مجموع کتاب هایی که بررسی کردیم چه از کتاب های خودمان و چه کتاب های اهل سنت، تعریف از این که عضو چیست و منافع چیست، وجود ندارد.

الف) تعریف اعضاء:

ابن رشد در «بدایة المجتهد» می گوید علما و ائمه فتوا تعریفی از عضو ارائه نداده اند بلکه معیار را زوج و فرد بودن اعضا ذکر کرده اند. یکی بحث اعضای داخلی است. در سال 94 رأی وحدت رویه در مورد برداشتن طحال صادر شد. برخی از محاکم رأی می دادند که به طحال باید دیه کامل داده بشود چون یک عضو فرد ـ درمقابل زوج ـ در بدن است و برخی می گفتند باید ارش داده بشود. این آرای متنافر که صادر شد، منجر به رأی وحدت رویه گردید و در آنجا هم بحث های زیادی صورت گرفت، برخی قائلند اگر تک عضوی از اعضای بیرون باشد، دیه دارد و برخی می گفتند اجزای داخلی ولی از اعضای رئیسه باشد، و برخی هم نظر فقهایی که مطلق می دانند و هر تک عضوی را مشمول دیه کامله می شمارند را مطرح می‌کردند. در نهایت، نظر هیأت عالی دیوان بر این شد که بر اساس فتوایی که مقام معظم رهبری صادر کردند، عمل شود؛ ایشان گفتند ظاهراً در مورد طحال باید ارش داده بشود هرچند که مصالحه، بهتر است.

ب) تعریف منافع:

بحث بعدی، تعریف منافع است که مشکلش به مراتب بیشتر است. در دیات وقتی کتاب قانون مجازات را نگاه کنید از دیه منافع که صحبت می کند، هیچ تعریفی از منفعت یا منافع نمی شود و مصادیقی که ذکر می کند، منفعت عقل، منفعت شنوایی و بویایی و امثال اینها است ولی تعریفی از منفعت نمی بینید.

سؤالی از سازمان نظام پزشکی به اداره حقوقی آمده بود که سؤال مفصّلی هم بود مبنی بر این که آیا در نقص جمال یعنی زیبایی، اگر کسی به زیبایی شخصی آسیب برساند، دیه مقدّر دارد یا ارش؟ و می توان اصلاً برایش ارشی تعیین کرد یا نه؟ در مورد این‌که آیا جمال، منفعت محسوب می شود یا نه؟ این یک بحث و چالش است که به نظر می رسد فقه باید قویّاً روی این وارد بشود. ما در بحث منافع که نگاه می کنیم، قانون مجازات، مادّه 708 که در مورد سایر منافع بحث می کند، گفته: از بین بردن یا نقص دائم یا موقّت حواسّ یا منافع دیگر؛ شش تا منفعت هم ذکر کرده: عقل و سایر منافع. بعد گفته سایر منافع مانند لامسه، خواب، عادت ماهانه و نیز به وجود آوردن امراضی مانند لرزش، تشنگی، گرسنگی، ترس و غش، موجب ارش است. بنابر این‌که ذکر این منافع حصری نیستند بلکه تمثیلی هستند، آیا خود زیبایی، منفعت محسوب می شود یا نه؟ ما هر چه در فقه شیعه و اهل سنت گشتیم که تعریفی از منفعت پیدا بکنیم و بدانیم منفعت بدن انسان چیست، به اینجا رسیدیم که دو سه روایتی که بحث از منافع و جمال را ذکر می کند، جمال دقیقاً مستور و خوابیده در خود اعضا هستند. در کتب اهل سنت شاید ده ها و صدها مورد که بحث جمال را مطرح می کنند، می گویند شارع که برای اعضا دیه مقدر کرد، مبنای وجود دیه خود جمال است، وقتی از زبان، صحبت می کند می گوید جمال هست، وقتی از محاسن صحبت می کند که چرا دیه دارد، به خاطر این که جمال است. روایتی هم از پیامبر در این مورد ذکر می شود. مثال مو برای زنان که جمال است و دیه هم دارد. بنابر‌این اگر جمال، مبنای دیه هست، اگر کسی صرفاً به زیبایی کسی آسیب رسانید و آسیب آن زیبایی هم فاحش بود، آیا این امر موجب می شود که مستقلاً برایش دیه یا ارش تعیین کنیم؟ لازمه اش این است که خود جمال را به عنوان یک منفعت بدانیم. ولی این که منفعت هست یا نیست، مبنایش چیست؟ از کجا باید تشخیص بدهیم؟ بعضی از استفتائاتی هم که هست، برخی فقهای بزرگوار به طور مطلق پذیرفته اند و برخی کلاً رد کرده اند و برخی گفته اند اگر نقص فاحش باشد مستقلاً دیه دارد. ولی لازمه اش این است که ما تعریف دقیقی از منافع بدن و اعضای بدن داشته باشیم چه در بررسی پزشکی و چه بررسی فقهی که معیّن بشود عضو چیست و منفعت هم مشخّص بشود.

عنوان بعدیعنوان قبلی


آرشیو پی دی اف صفحات این شماره



کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org