Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: يكم. احياى موات

يكم. احياى موات

(س 23) شخصى در زمان حيات خود، قطعه زمينى را احيا و در آن زراعت مى كند و مادام كه زنده بوده و بر روى زمين مذكور به عنوان ملكِ خود كار و زراعت مى كرده است، هيچ كس ادعايى بر زمين مذكور، مطرح نمى كند؛ ولى پس از فوت وى، شخصى به همراه فرزندان خود مدعى مالكيت زمين مذكور شده و پس از چند سال با تشبث، زمين را تصرف مى كند. با اين توضيح كه پس از فوت متصرف اول، فرزند وى تا دو سال در همين زمين زراعت مى كرده ولى به اجبار و عدوان از زمين رانده مى شود. حكم مسئله چيست؟

ج ـ احيا، موجب ملكيت مى باشد و ادعاى ديگرى احتياج به اثبات دارد. 17/5/77

(س 24) در روستايى قطعه زمينى كه در كنار دِه و نزديك به رودخانه واقع شده، به صورت ديم توسط گروهى از آنان كِشت مى شده است، سپس همه اهالى كه جمعاً 44 خانوار بوده اند چنين توافق مى كنند كه اقدام به جدول كشى كنند و زمين را به صورت آبى كشت كنند و به صورت مساوى (يعنى 44 سهم) تقسيم شود، كه كار جدول كشى، بعد از انعقاد قرارداد به مدت دو ماه، ادامه پيدا كرده و در اين هنـگام، يكى از كدخدايان محل نيز ادعاى سهم نموده و به اين خاطر، كار جدول كشى ادامه پيدا نكرده و زمين به صورت كشت ديم در دست آن گروه خاص باقى مانده است و حالا با كمك دولت، تصميم به پمپاژ و جدول كشى را دارند و اهالى ده، ادعا دارند كه زمين مذكور، بايد طبق قرارداد 1343 بين 44 خانوار، تقسيم شود. اولاً آيا اهالى ده از زمين حق مى برند يا نه؟ ثانياً حق كاركرد آنها چه مى شود؟

ج ـ اگر كِشت افراد در زمين ديم، موجب آبادانى و احياى آن گردد و باعث تفاوت قيمت شود، آن زمين، مِلك احياگر و كشت كننده است؛ ليكن به شرط آنكه زمين، حريم قريه؛ يعنى مرتع و محلّ مرافق آن قريه نباشد، والاّ زمين، حقّ همه مردم قريه است و فقط احيا كننده كه منع نشده، طلبكار مابه التفاوت قيمت زمين است كه با توجه به درآمد حاصل از آن زمين و تفاوت قيمت، محاسبه مى شود و كانّه، حق ريشه اى طلبكار است. 8/4/76

(س 25) در سال 1357، قطعاتى از زمين هاى موات را تحويل عدّه اى از كشاورزان روستايى داده اند كه افراد پس از تحويل گرفتن، باكَدّ يمين و عَرَق جبين، آنها را احيا و آباد نموده اند و حيازت زمين هاى تحويلى نيز به عهده خودِ كشاورزان بوده است و براى آباد نمودن آنها، زحمات بسزايى كشيده اند و از زمان تحويل تا به حال، در اين زمين ها مشغول كشاورزى هستند و در آن، تصرّف مالكانه دارند. آيا كشاورزان ياد شده، طبق موازين شرعى دين مبين اسلام مالك اند يا خير؟

ج ـ اراضى مواتى كه قبل از حكومت اسلامى احيا شده، به حكم سببيّت احيا براى مالكيت، شرعاً ملك محيى است؛ و امّا اگر بعد از پيروزى انقلاب با اجازه دولت بوده، تابع مقرّرات حكومت است. 24/6/76

(س 26) چند قطعه زمين، در حدود هشتاد سال مى شود كه تقسيم شده است. بعضى از وارثان، قسمتشان هيچ جاى گسترش و وسعت نداشته و به حال خود باقى مانده است و بعضى هاى ديگر كه جاى وسعت دادن داشته، زمينشان خيلى زياد شده كه دو برابر تقسيم هاى ديگر شده است. آيا وارثان اينها مى توانند اين زمين ها را دوباره تقسيم كنند يا خير؟

ج ـ اگر كسى زمين مواتى را احيا كند، مالك آن مى شود و كسى كه در احياى زمين، شريك نبوده، هيچ گونه حقّى در زمين ندارد. 29/1/79

(س 27) مِلك بايرى متعلّق به چند نفر بوده است. بعد از چند سال، يكى از مالكان، مبادرت به احيا و عمران اراضى مى نمايد و پس از چند سال، اقدام به حفر چاه عميق مى كند كه در اين موارد، هيچ كدام از مالكان شركت نمى كنند و بعد از حدود بيست سال، يكى از مالكان، مدّعى مى شود. آيا اين شخص، تنها در ملك شركت دارد و سهيم است يا اينكه در چاه عميق هم شريك است؟

ج ـ چاه حفر شده در مِلك افراد، متعلّق به مالك آن ملك هاست و حفركننده هم اگر بدون رضايت حفر نمايد، چون تصرّف در ملك غير و غصب است، مستحقّ اجرت المثل عمل هم نيست و در تبعيت چاه نسبت به مالك زمين، فرقى بين يك مالك و يا زيادتر نيست. 5/11/78

(س 28) پدرى همراه فرزندان ذكورش مشغول كار هستند، اما حضور پدر در حد نظارت و حضور فرزندان در حد انجام كار است، زمين موات را احيا مى نمايند. با توجه به اينكه پدر در قيد حيات هست، آيا زمين احيا شده تنها ملك پدر هست يا فرزندان هم در آن حق دارند؟ در صورتى كه فرزندان حق داشته باشند، آيا مى توانند از پدر، مطالبه حق كنند يا خير؟

ج ـ به طور كلى كسانى كه همراه ديگرى در زمين موات كار مى كنند و آن را آباد و زنده مى نمايند، اگر هر كس براى خودش كار كند و احيا كند، طبعاً به حكم مسببيت احياى موات براى ملكيت، مالك مى شود و اگر براى غير، كار كند، غير، مالك مى شود؛ ليكن كارگر اگر قصد تبرّع و مجانيتش محرز نشود، مستحق اجرت المثل است؛ و در صورت اختلاف و شك در نيّت افرادى كه كار مى كنند، رفع اختلاف نياز به مرافعه شرعيه دارد. 18/8/77

(س 29) بيست و پنج سال قبل يك حلقه چاه حفر شده است كه به مرور زمان به علت نداشتن پروانه و شكايات مردم، اراضى، درختان و چاه مذكور موات شده و موتور چاه نيز فروخته شده است، ولى قبل از موات شدن، مقدار شش ساعت از آب چاه به زيدى فروخته شده كه مدتى بعد از فروش، موات شده است. چند سال قبل اعضاى اصلى كه چهار نفر هستند با پيگيرى هاى مداوم، توسط دولت پروانه بهره بردارى از آب چاه براى آنان صادر شده است. حال بعد از احياى چاه و صدور پروانه، زيد ادعاى شش ساعت از آب چاه را دارد. با عنايت به اينكه چاه سابق موات شده و موتور آن نيز فروخته شده و مشاراليه، سهمى در احياى چاه آب و دريافت پروانه نداشته، آيا حقّى نسبت به آن دارد يا خير؟

ج ـ اگر چاه حفر شده، در زمينى بوده كه قبلاً كشت مى شده است و بعد موات شده و زيد مالك آن زمين بوده چه به صورت مشاع و چه به تبع مالكيّت زمين، مالك چاه نيز هست، ليكن چون پروانه به نام اشخاص ديگرى است مى توانند رضايت او را به دست آورند، كما اينكه مى توانند پروانه را باطل كنند. به هر حال، زيد نسبت به پروانه، حقّى ندارد و اگر چاه حفر شده در زمين موات بالاصالة يا زمينى بوده كه ربطى به زيد نداشته، هيچ گونه حقّى براى او وجود ندارد. 8/9/75

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org