Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: جواب از شبهه در سند

جواب از شبهه در سند

اين اشکال به دو دلیل وارد نمي‌باشد:

اوّل: اوّلاً، ناووسی بودنِ ابان بن عثمان را کسي از علمای رجال به ایشان نسبت نداده است، مگر کشّي[72] که ایشان هم از عليّ بن حسن بن فضّال نقل کرده است و چنانکه صاحب تنقيح المقال فرموده:

نسخ موجود از «کشّي» در اين مورد، داراي اختلاف هستند؛ چراکه در بعضي از این نسخ، اين نسبت بيان گرديده و در برخي ديگر به جاي «وکان من الناووسيّة»، «وکان من القادسيّة» يا «کان قادسيّاً» آمده، که در کتاب مجمع الفائده[73] از محقق اردبيلي نیز، صورت اخير ضبط شده است، و با وجود همین اختلاف، امکان صحّت اين نسخه، با توجه به اينکه در ادامه نیز در شرح حال او آمده: «و کان يسکن الکوفة»، بيشتر است؛ يعني او ساکن کوفه بود، هرچند از اهل قادسيه بوده است. در عین حال این معنا، با توجه به اينکه علي بن فضّال ابان را از اهل بصره دانسته است، تضعيف مي‌گردد.[74]

و ثانياً، همانطور که گذشت اين نسبت تنها از علي بن فضّال فطحي مذهب، نقل گرديده است، حال چگونه مي‌توان به قول او در نسبت دادنِ «ابان» به «ناووسيه» اعتماد نمود.

دوّم: ابان بن عثمان بجلّی، ناووسي نبوده و دلایل ذیل، خلاف آن را ثابت مي‌کنند؛ برای اینکه اوّلاً ناووسي به کسي گفته مي‌شود، که معتقد است امام صادق‌7 از دنيا نرفته، بلکه از نظرها غایب شده و امام قائم منتظر، اوست و ظهور خواهد نمود. بنابراين، کسي که «ناووسي» باشد، امام کاظم7 را امام نمي‌داند، در نتيجه از ايشان هم، روايت نمي‌کند، در حالی که در رجال نجاشي[75] و فهرست شيخ[76]، او را از اصحاب امام صادق و امام کاظم8 دانسته‌اند.

شاهد ديگر، بر ناووسي نبودن ابان، روايات بسيار زيادي است که او از امام کاظم‌7 نقل نموده و هيچ‌کس بين روايات او از امام صادق و رواياتش از امام کاظم، فرقی قايل نشده است.

شاهد ديگر، بر ناووسي نبودن ايشان این است که وی روايت کرده است که: «أنّ الأئمة إثنا عشر»[77]، و هيچ‌گاه از شخص ناووسي، چنين روايتي صادر نمي‌گردد.

خلاصه آنکه، با توجه به شواهد ذکر شده، اشکال ناووسي بودن و نسبت آن به ابان، صحيح نمي‌باشد و روايت ذکر شده[78] از او صحيح است و وجود ابان در دو صحيحه‌ی بعدي نيز ‌ـ با توجه به آنچه گذشت ـ ضرری به صحّت حديث نمي‌رساند.

2. صحيح عبيد بن زرارة و فضل بن أبي العبّاس، قالا: قلنا لأبي عبدالله7 ما تقول في رجل تزوّج امرأة ثمّ مات عنها و قد فرض الصداق؟

قال: «لها نصف الصداق وترثه من کلّ شيء، وإن ماتت فهو کذلک»[79]؛

عبید بن زراره و فضل بن أبی العباس می‌گویند: از امام صادق(ع) پرسیدیم: نظر شما در ارتباط با مهریّه زنی که ازدواج کرده و بعد از ازدواج، شوهر او فوت نموده است، چیست؟ امام(ع) فرمود: زن نصف مهریّه را طلبکار است و از کلّ ماترک مرد ارث می‌برد، هم‌چنانکه اگر زن مرده بود، مرد از جمیع ماترک زن ارث می‌برد.

--------------------------
72]. اختيار معرفـ] الرجال (رجال الکشّي)، ص 296، رقم 660.
[73]. مجمع الفائد و البرهان، ج 9، ص 323.
[74]. تنقيح المقال، ج 1‌، ص6، رقم 28.
[75]. رجال النجاشي، ص 13، رقم 8.
[76]. الفهرست، ص 59، رقم 62.
[77]. ر.ک: الخصال، ص 521، ح43.
[78]. در صفحة 35.
[79]. وسائل الشيعه، ج 21‌، ص 329‌، باب 58، ح ‌9.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org