Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: آيت اللهِ مدافع حقوق بانوان، سوگوار بانوي خويش‌

آيت اللهِ مدافع حقوق بانوان، سوگوار بانوي خويش‌

حسن فرشتيان‌

آيت الله كه اين سالها شده بود "سنگ صبور" بي پناهان، اين روزها خودش شده است داغدارِ "سنگِ صبور خويش".

آيت الله صانعي اين روزها سوگوار است در اندوه كوچ همسرش مرحومه حاجيه خانم شفيعي.

گفته اند "پٌشتِ هر مردِ بزرگي، همسري بزرگ نهفته است". مردان، تاريخ ساز هستند و تاريخ نويس و ماندگار در تاريخ. نيك و بدِ تاريخ به نام مردان ثبت مي شود. زنان كمتر به چشم آمده و به نقش آنان در پديد آمدن حوادث و شكوفا شدن استعدادها كمتر توجه مي شود.

بدون ترديد، آيت الله، در كنار توفيقات و موهبت هاي خدايي و پشتكار شخصي خويش، بخش زيادي از موفقيتهايش را مديون همراهي آن مرحومه است.

آيت الله كه دوران طلبگي را در سخت ترين شرايط معيشتي گذرانده بود، بگفته خودش، همسرش ناچار بود كه گيوه ببافد تا با فروش آن، بتوانند اجاره ماهيانه منزل مسكونيشان، را بپردازند. آيت الله زير نور چراغ مطالعه مي كرد و آنسوي ديگر، زير نور همان چراغ، همسرش گيوه مي بافت.

آيت الله بارها اين خاطره را نقل مي كرد و ابايي نداشت تا ديگران بدانند كه در مخارج منزل، روزي همسرش گيوه بافي مي كرده است. اين خاطره را سه دهه قبل در مصاحبه اي در مورد زندگي خويش مطرح كرد و همانزمان منتشر شد. در فيلمي كه به زندگي وي اختصاص دارد در حضور آن مرحومه، باز همين خاطره را تكرار مي كند. گويا آيت الله تعمدي داشت تا نقش آن بانو را در موفقيت هاي خويش، فاش گويد و از گفته خويش دلشاد باشد، شايد ميخواسته است در محضر همگان، اداي حقي نسبت به همراهي ها، همگامي هاي و از خودگذشتگي هاي بانوي خويش كرده باشد. در همين فيلم، آيت الله براي همسر ناخوش خويش غذا مي آورد و تقسيم غذا را محترمانه به وي وا مي گذارد (فيلم مازيار بهاري).

هنگاميكه نگارنده را بخت يار بود و توفيق درك حضوري و فيض مستقيم از معظم له داشت (حدود يكربع قرن پيش بود، گويا همين ديروز بود)، آيت الله در منزلي ساكن بود كه يك طبقه اش اندروني وي بود و طبقه ديگر بيروني وي. پس از درس خارج اصول در مدرسه فيضيه، آيت الله به منزل باز مي گشت. جلوسي داشت ساده و با صفا. شاگردان براي درك فيض و پرسش هاي فقهي، به نزد وي باز مي گشتند ارباب رجوع و مقلدين هم مي آمدند بحث هاي فقهي و ديني در مي گرفت، هنگام ظهر آقازاده ها نيز از درس و كلاس بر مي گشتند با كيف و كتاب. همان لحظه ها را آيت الله با همگان (شاگردان و بچه ها و ارادتمندان)، تقسيم مي كرد، از درس فرزندان نيز غافل نبود. بدون ترديد اگر سخاوتمندي آن بانو در تقسيم آن لحظه ها نبود، سهم شاگردان و ارداتمندان بسيار اندك مي شد. ولي سخاوتمندي وي، سفره پر بركتي بود براي درك لحظه ها، و آموزش آموختني ها.

آن بانوي محترمه، فقط شريك اين سخاوتمندي نبود بلكه شريك لحظه هاي سخت عسرت نيز بود. از عسرت و تنگدستي معيشت آشيخ يوسف جوان، تا سختي هاي همراهي با مرجعي كه خلاف جهت آب مي رفت هم در مسير نوآوريهاي فتاواي فقهيش و هم در مسير موضعگيري هاي حق طلبانه سياسيش.

در حوادث اعتراض آميز دو سال گذشته، كار از شعار دادن و شعار نوشتن بر در و ديوار بيت مرجعيت فراتر رفته بود. هنگاميكه به بيت آيت الله هجوم آوردند نه تنها بر آنچه بر در و ديوار بود، رحمي نكردند، بلكه براي نمايش طينت خويش بر پنكه اي كه بر سقف آويزان بود هم نشاني و ردّ پايي از خويش برجاي گذاشتند، تا درجه امنيت بيت يك مرجع تقليد را در عُشّ آل محمد (ص) و در ام القراي جهان اسلام به نمايش بگذارند.

بيت آيت الله، آن شب ميزبان شيخي شجاع بود. خشونت طلبان و تماميت خواهان آمده بودند و آن شيخ (حجت الاسلام والمسلمين كروبي) را طلب مي كردند. در ابتدا پيغام دادند "آن شيخ را رها كنيد تا از خانه برون آيد و ما نيز با خانه و بيت شما كاري نداريم". آيت الله ترديدي در تصميم خويش بر مقاومت نداشت، اما نگاهها بر همسر ناخوش وي بود و شايد ميهمان شجاع نمي خواست بر نگراني و اضطراب آن بانوي محترمه بيفزايد. اما آن بانو، رسم ميهمان نوازي را كامل كرد و به حرمت ميهمان، خطرات احتمالي را كريمانه با جان و دل پذيرا شد تا مباد بر ميهمان آسيبي وارد آيد.

بدون ترديد فداكاري و همگامي آن مرحومه، پشتوانه اي بود در استقامت مردي كه روزي در قامت يك مرجع تقليد، به رساله نويسي و شرح و پاورقي نويسي اكتفا نكرد، با رعايت حرمت استادي و پيشكوستي سلف صالح، استادانش را بي محابا به نقد كشيد، و راهي فقهي براي خروج از دايره هاي بسته فتاواي متقدمين يافت، دريچه اي از آشتي و سازگاري برخي احكام فقهي- حقوقي با زمانه خويش گشود. هم در عرصه فتوا، نوآوري كرد و هم در عرصه انديشه. در ميدان سياست نيز، شجاعانه به حمايت از ستمديدگان و رنجديدگان پرداخت. در هنگامه اي كه فرياد، "هزينه" داشت و سكوت، "جايزه"، خودش و بيتش و همراهانش هزينه اين استقامت را بارها پرداختند.

در اين روزهاي سخت و در اين هواي دَم كرده كه "پرده دار به شمشير مي زند همه را" و ديگر كمتر كسي را مي توان يافت كه "مقيم حريم حرم مانده باشد"، آيت الله شده بود "سنگ صبوري" براي بي پناهان و بي دادرسان. هنگاميكه در "بيروني" بيتش جلوس مي كرد، سنگ صبوري بود براي دردمندان و از همه جا رانده شدگان، و زمانيكه به "اندروني" بيتش باز مي گشت، آن مرحومه شده بود "سنگ صبوري" براي آيت الله.

آيت الله كه اين سالها شده بود "سنگ صبور" بي پناهان وبي دادرسان، اين روزها خودش شده است داغدارِ "سنگِ صبور خويش".

* * *

آيت الله در درس و بحث هاي خويش، به مناسبت هاي مختلفي، به محروميت تاريخي زنان توجه كرده و ريشه بسياري از فتاواي تبعيض آميز فقهي در زمينه حقوق زنان را ناشي از افكار مردسالارانه اي مي دانستند كه از عدالت اسلامي فاصله داشت. بسياري از احاديثي كه از آن بوي تحقير زنان به مشام مي آيد را جعلي دانسته، و دلايل سياسي، مثل ضديت با دخت گرانقدر پيامبر(ص) را يكي از دلايل آن جعل ها مي دانست.

از مهمترين فتاواي فقهي معظم له در رفع زمينه هاي تبعيض آميز، كه حدود دو دهه قبل منتشر شد فتاوايي بود كه به "حقوق زنان" توجه مي كرد. انتشار آن فتاوا، از يكسو موجب استقبال فراواني از جانب فعالان و طرفداران حقوق بشر و بويژه حقوق زنان شد، ولي از سويي ديگر در جامعه سنتي مردسالار، با ناباوري بدان نگريسته شد و بدون آنكه از زاويه فقهي مورد نقد علمي و بررسي و واكاوي دقيق قرار گيرد، با اين استدلال كه "مخالف فتاواي مشهور فقهاست" مورد طعن قرار گرفت.

با توجه به حمايت هاي فراوان فقهي آيت الله از بانوان و حقوق آنان، در اين مختصر، به احترام و يادبود آن بانوي محترمه، به برخي فتاواي كارگشاي آن مرجع نوانديش در مورد حقوق زنان اشاره مي شود (با استفاده از مجموعه "فقه و زندگي"، "شهادت زن در اسلام"، فخر الدين صانعي، برگرفته از نظريات فقهي آيت الله العظمي صانعي، قم، موسسه فقه الثقلين:(

بلوغ دختران:

مشهور فقهاي اماميه، در ملاك سِنّي بلوغ دختران، فتواي به بلوغ دختران در اتمام نُه سالگي ميدهند. آيت الله با استناد به موثقه عمار ساباطي و با استفاده از فحواي برخي آيات قراني و اصول و قواعد، سن سيزده سال را براي بلوغ سِنّي دختران تعيين مي كنند.

مقدم بودن ولايت مادر بر ولايت جد پدري:

قانون مدني ايران (ماده 1180)، فرزندان را تحت ولايت پدر و جدّ پدري مي داند. مشهور فقها نيز در صورت فقدان پدر، اين ولايت را براي جدِّ پدري مي دانند نه مادر. اما آيت الله با استناد به عمومات قرآن و روايات ثابت مي كند در صورت فقدان پدر، مادر بر جدِّ پدري مقدم است، و به مناسبات و اعتبارات عقلايي و همچنين توجه دين به عواطف و احساسات مادري، به عنوان شاهد بر اين نظريه، استناد مي كند.

شهادت زن در اسلام:

در حاليكه غالبا با استدلال به آيات 282 و 283 سوره بقره، شهادت دو زن را برابر با شهادت يك مرد تلقي مي كنند، آيت الله با استناد به ذيل آيه كه "اگر يكي از آن دو يادش رفت ديگري به يادش بياورد"، آيه را اولا مربوط به مورد خاصي دانسته كه شهادت بر قرض است و ثانيا آيه را در مقام يك حكم ارشادي براي شهود در مقام قرض مي داند و ثالثا توضيح ميدهد كه برابري شهادت دو زن با يك مرد در آيه به دليل خصوصيت زن بودن شاهد نيست، بلكه ناشي از خصوصيت عارضي است كه در زمان نزول آيه، زنان با مسايل مالي كمتر سر و كار داشته و ضريب اطمينان حافظه آنان در اين امور كمتر بوده است اما در عصر ما زنان اين خصوصيت عارضي را ندارند و شهادت آنان در امور حقوقي به مثابه شهادت مردان تلقي مي شود. استثناهايي، مثل شهادت به "جرايم منجر به حدود"، را بدليل جلوگيري از اجراي حدود در امور غير يقيني، و "شهادت در رويت هلال ماه رمضان" را، در يك امر خاص تكليفي دانسته كه ربطي به باب حقوق ندارد. نهايتا ايشان به صحت روايات و انتساب آن در رواياتي كه مورد استناد منتقدين قرار گرفته، ترديد وارد مي كند.

برابري ديه زن و مرد:

در قانون ديات ايران به تبعيت از نظريه مشهور فقها، ديه زن نصف ديه مرد است. قرآن فقط اصل ديه را واجب مي كند ولي مقدار آن را روايات تعيين مي كنند. آيت الله به سند و دلالت رواياتيكه ديه زن را نصف مرد دانسته اشكال وارد مي كند و برخي از آنها را فاقد حجيت عقلايي دانسته و با استناد به اصول و قواعد كلي مربوط به برابري انسانها، فتوا به برابري ديه زن و مرد ميدهد.

برابري قصاص زن و مرد:

در قانون قصاص ايران به پيروي از نظر مشهور فقها، قصاص زن را در برابر مرد جايز دانسته ولي قصاص مرد در برابر زن را در صورتي جايز مي داند كه اولياي زن، نيمي از ديه كامل يك انسان را به مرد پرداخت كنند. آيت الله روايات مورد استناد چنين نظريه اي را فاقد حجيت عقلايي دانسته، و بيان مي كند كه در قرآن حكم كلي به قصاص داده شده و فرقي بين زن و مرد نيست و جان انساني، صرفنظر از زن و مرد بودن محترم است و مرد و زن در حق قصاص برابر هستند.

وجوب طلاق خُلع بر مرد:

با توجه به حق مردان در طلاق، آيت الله معتقد است براي رفع تبعيض، زنان مي توانند از طلاق خلعي استفاده كنند (هنگاميكه زن نسبت به همسرش كراهت دارد، مهر خويش يا مالي را در برابر طلاق ببخشد) در اينصورت بر مرد واجب است كه همسر خويش را طلاق دهد. ايشان با توجه به اصل تشريع طلاق خلعي در قرآن (بقره 229)، معتقد است دليلي بر عدم وجوب آن بر زوج نداريم، اگر در اينصورت زوج طلاق نداد، دادگاه بايستي طلاق دهد.

ارث زن از شوهر:

ماده 949 قانون مدني ايران به پيروي از فتواي مشهور فقها مقرر مي كند كه در صورت نبودن هيچ وارث ديگري به غير از شوهر، وي همه دارايي هاي همسرش را به ارث مي برد اما در صورت نبودن هيچ وارث ديگري به غير از زن، وي فقط سهم و نصيب خود را برده و بقيه اموال شوهر در حكم اموال متعلق به اشخاص بدون وارث بوده و به حاكم داده خواهد شد. ولي آيت الله، اين تفاوت ميان زوج و زوجه را خلاف مقتضاي عدالت دانسته و معتقد است در صورت فوت مرد ونداشتن وارث ديگري به غير از همسرش، همه ميراث به زوجه داده خواهد شد.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org