Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: مقدمه‌

مقدمه‌

در تاريخ انديشه و انديشه ورزي دوگونه متفكر و انديشمند وجود داشته است؛ عالمان و انديشمنداني كه استبداد را تقويت كرده اند يا براي آزاديخواهي قرباني شده اند. متفكراني كه ظلم را توجيه كرده اند، يا براي عدالت كوشيده اند و عالماني كه تبعيض را توصيه كرده اند يا برابري را فرياد كرده اند.

سخن از نامها و القاب نيست، بلكه صحبت از حاملان علم و معرفت است. صحبت از شخصيت فرهيخته اي است كه هم در گذشته و هم امروز مظلوم واقع شده است. بي معنا نيست كه بگوييم شناخت او به درك بيشتر آرمانها و آرزوهايش كمك مي كند و ما را در راهي كه انتخاب كرده ايم اميدوار.

در اين ميان اما نسبت برخي از شاگردان امام خميني - سلام اللّه عليه - با ايشان، بر اساس رابطه ي استاد و شاگرد تعريف نمي شود بلكه تحت عنوان آزادي و آزادگي انسان و جاري ساختن روح عدالت در ميان جامعه تعيين مي گردد. شاگرداني كه بسياري از آنها اكنون در ميان ما نيستند. يا از خيل شهداء بوده اند، يا از دنيا رفته اند و يا خاموشي گزيده اند و لب به دندان مي گزند. چه بسيارند كساني كه با نام امام به “نان ها” رسيده اند و مي رسند ولي دريغ از اشاره و ياد آوري راه وانديشه ي امام.

اما برخي - از شاگردان امام هر چند انگشت شمار - با نام، ياد و هدف او به اصلاح جامعه مي انديشند و در اين راه هرگونه خطري را به جان خريده اند.

با اين توصيفات به نام آيت اللّه العظمي حاج شيخ يوسف صانعي از شاگردان بزرگ امام بر مي‌خوريم. ايشان در حال حاضر به توسعه، توشيح و تقويت نظريات امام در جامعه و سياست و فقه و اخلاق مي انديشد و تمام دانش و توان خويش را براي دستيابي به آن نقطه ي مطلوب گذاشته است. اما اين چه رازي است كه اين دوتن را چنان به يكديگر پيوند داده است، كه جدايي و گسست ميانشان در بستر ذهن و در عالم واقع تحقق پذير نيست؟

به نظر مي رسد راز پيوند انسانهاي بزرگ را بايد در آرمانها، اهداف و دستيابي به حقايق جستجو كرد. آن چنان كه امام در عرصه عمومي بدنبال تحقق حاكميت مردم بر سرنوشت خويش و احياي آزادي و رواج عدالت در ساختار حاكميت و تعميق برابري در ميان مردمان فارغ از نژاد و جنسيت و رنگ و مذهب بود. وي با تجدد منهاي دين و دين منهاي انسانيت و انسانيت بدون هدف متعالي مبارزه مي كرد و همواره بزرگ ترين دشمن و عامل نابود كننده دين را ارتجاع و تحجر و دوري از عقلانيت مي دانست.

فقيه نوانديش اين روزگار نيز در تقابل و تخالف با همين بنيادهاست و در پي آن است كه روح استبداد، تبعيض، ريا، ظلم، بي پروايي نسبت به حقوق انسانها را از اين جامعه باز زدايد. وي براي ساختن جامعه اي عاري از خشونت بي پروا و تبعيض بي شرم و عدالت كاذب و آزادي خيالي تلاش مي كند. جامعه اي كه آرمان مراد و استاد او نيز بوده است. آنچه فقيه متفكر اين دوران را به تلاش براي احياي آرمانهاي امام و ساختن جامعه بر اساس اهداف و افكار بلند او تحريص مي كند همين مسئله است. اين دغدغه اي است كه شاگرد بزرگ امام را رها نمي كند و فقيه مصلح اين عصر خود را در قبال امام، جامعه، دين و مردم مسئول مي داند. اميد آنكه اين هدف و آرمان متعالي و انساني، روزگاري به شولاي واقعيت در آيد.

اما آنچه در اين مجموعه، تقديم دوستداران انديشه هاي امام مي شود، در سه فصل گردآوري شده است.

تلاش كرده ايم تمام گفته ها و ناگفته هاي حضرت آيت اللّه العظمي صانعي را كه گاهي در پايان درسهاي خارج فقه و اصول ايشان آمده يا به صورت مصاحبه ثبت شده است در سه دفتر تنظيم كنيم.

بي ترديد، در حال حاضر پرداختن به سيره و روش امام خميني و باز تاب انديشه هاي فقهي و سياسي ايشان براي نسل جوان، آن هم از زبان و قلم فقيهي نوانديش كه هم شاگرد بلا فصل امام بوده و هم بيش از هفت سال، در بيت ايشان حضور داشته، مي تواند از تحريفات تاريخي فراواني نسبت به امام و انقلاب جلوگيري نمايد.

اين دفتر مي تواند گوشه اي از تاريخ معاصر ايران را از گفتار به نوشتار پنداشت، هر چند به برخي از آن گفته ها كه مجال انتشار ندارند، اشاره اي كوتاه مي نماييم.

ايشان در 11/3/71 (پايان درس نكاح و جلسه 109) به مظلوميت امام اشاره كرده و تأكيد مي كنند كه دشمنان امام و انقلاب در پي آن هستند كه چهره آن شخصيت ارزشمند جهان اسلام را مخدوش نمايند.

ايشان معتقدند كه دشمن آرام و قرار ندارد و اين انتقامها، انتقامهاي بدريه و حنينيّه است و حتي مي خواهند با اهداف ايشان (امام) نيز مخالفت كنند و تفسيرهاي متضاد با انديشه علوي و پاك ايشان ارائه دهند.

در تاريخ 12/3/76 (بحث ارث و جلسه 159) بر مشي و منش آزاديخواهي امام انگشت مي گذارند و مي فرمايند: “امام بهترين آزادي ها را براي امت آورد و هيچ گاه مردم را به شركت در انتخابات ملزم نساخت، چرا كه الزام را خلاف آزادي مردم مي دانستند، بلكه حضور آنها را به عنوان وظيفه شرعي گوشزد مي كردند.

مشي و راه تفكر امام اين بود كه به پا برهنه ها و مستضعفان برسيد و به آنها ارزش بدهيد و محروميت زدايي كنيد. جمهوري اسلامي نظامي است كه با راي اكثريت مردم اداره مي شود، در غير اين صورت جمهوري نيست و آن نظامي كه فقها به آن راي دادند نمي باشد.”

در جلسه 495 و در پايان درس مكاسب بيع، مي فرمايند: “امام انقلابش را از خرد جامعه آغاز كرد و آنها را رشد داد. آن روزها مي گفتند چو فرمان يزدان چو فرمان شاه، و صلاح مملكت خويش خسروان دانند و... اينها يك فرهنگ بود. يعني اينكه تنها شاه و از ما بهتران همه كاره هستند و مردم هيچ كاره اند. امام آمد اين فرهنگ را تغيير داد و فرمود: مردم همه كاره و تصميم گيرنده هستند.

امام علاوه بر مسائل اجتماعي و سياسي، خرد و انديشه در فقه، اصول، عرفان و فلسفه را نيز ارتقاء داد. بياييم خدمتي را كه امام به خرد انسانها، خرد فردي و جمعي كرد پاس بداريم و عقلانيت تشيع را بسط دهيم.”

و يا در جلسه 197 مي فرمايند: “امام دقت در فقه را به ما آموخت. هيچ كس مانند امام دقت در فقه را ندارد. ايشان در باب عبادات استيجاري و يا در باب غنا شصت صفحه مطلب دارد، در صورتي كه ديگران اين بحث را با سي صفحه تمام كرده اند.

تمام آثار امام مملو از درايت، تحقيق و تتبع است. بياييم انديشه و راه اين مرد بزرگ الهي را بپيماييم و به احترام كرامت و قداستي كه خدا به ايشان داد، فرهنگ او را تداوم بخشيم.”

در اينجا ضروري است كه به يكي ديگر از گفته هاي حضرت آيت اللّه كه در مجله انديشه حكومت، نشريه كنگره امام خميني و انديشه حكومت اسلامي - شماره اول تيرماه 1378 - انعكاس يافته، با اندكي ويرايش، اشاره كنيم:

آيت اللّه العظمي صانعي در جمع مسئولين كنگره، به چگونگي برگزاري كنگره و برخي نظريات مربوط به انديشه سياسي امام و ولايت فقيه مي پردازند و مي فرمايند: از آنجا كه در حوزه به مباني فقهي و اصولي امام بي توجهي شد، انديشه هاي ايشان در هاله اي از ابهام فرو رفته است و براي بازشناسي آن برگزاري اين كنگره لازم و ضروري است.

ايشان در ادامه با اشاره به ديدگاه امام در باره نقش مردم، تصريح كرد و گفت: امام تمام وجودش را صرف ملت كرده است. وي از برخي تفسيرهاي مربوط به نظريه نامحدود بودن اختيارات ولايت فقيه كه به استناد آيه (النَّبِيُّ اولَي بِالمُؤمِنِينَ مِن انفُسِهِم)(1) براي فقيه اختيارات نامحدود قائلند، انتقاد كرد و چنين تفسيري را خلاف ضرورت عقل و شرع دانست.

آيت اللّه العظمي صانعي در بخش ديگري از سخنان خود ارزش كار امام را در اين دانست كه در حوزه علميه نجف كه از زمان شيخ انصاري بدين سو مخالف توسع اختيارات ولي فقيه بودند توانست اصل و حدود ولايت را به تفصيل بحث كند، گرچه در باره چگونگي و ابزار تحقق آن به صورت علمي بحث نكرد. اما در اين باره نيز بايد به سخنراني هاي امام مراجعه كرد.

وي در تشريح ديدگاه خود در مورد چگونگي نقش مردم در حكومت اسلامي ضمن پذيرش اصل انتصابي بودن ولايت فقيهان، تصرف را در آنچه مربوط به مردم است منوط به اذن مردم دانستند و تأكيد كردند: بر اين اساس مشروعيت شرعي كار مردم با مردم است و اگر كسي خلافش را انجام دهد از عدالت ساقط است.

ايشان در ادامه مبناي اين برداشت را مهمترين اصل تشيع، يعني تولاي قلبي نسبت به اهل بيت(عليهم السلام) دانست و گفت: لازمه پذيرش اين اصل آن است كه هرگونه اعمال زور و عملكرد استبدادي غير قابل قبول باشد. فطرت انسان بر آزادي نهاده است و هيچ عاقلي زور را نمي پسندد. بنابراين اعمال زور حتي از سوي امام معصوم و جانشينان ايشان به زوال محبت اهل بيت مي انجامد و خلاف ضروري ترين اصل تشيع است.

معظم له در بخش ديگري از سخنان خود بر آزادي و استقلال حوزه هاي علميه و روحانيت شيعه تأكيد كردند و عملكرد امام خميني را در راستاي حفظ استقلال حوزه دانستند.

به نظر ايشان وابستگي حوزه به حكومت موجب پيدايي “روحانيت حكومتي” مي گردد كه به جاي آنكه براي خدا و مردم حرف بزند، براي رضاي حكومت سخن مي گويد.

آيت اللّه العظمي صانعي به اين پرسش كه آيا بر اساس مبناي انتصاب، عموم فقهاي جامع الشرايط داراي ولايتند؟ پاسخ مثبت داد و در توضيح آن افزود: گرچه بر مبناي ادله ولايت فقيه همه فقها داراي ولايتند و مردم بر مبناي رضايت خود به هر كس كه بخواهند مي توانند مراجعه كنند و او نيز حق دخالت دارد، اما از آنجا كه در مواردي اين امر به هرج و مرج و اختلال نظام مي انجامد، بايد تنها يك فقيه كه مورد قبول مردم است و از سوي آنان انتخاب شده است، در آن حوزه دخالت كند. در اين شرايط مداخله ديگر فقيهان در اين حوزه نمي تواند مشروع باشد، چراكه سر از استبداد در مي آورد. بر مبناي نصب عام فقيهان، امام راحل نيز در زماني كه رهبري نظام را بر عهده داشت مانع از صدور اجازه دخالت در امور حسبيه براي افراد از سوي ديگر مراجع نمي گرديد. به همين ترتيب، وجوهات شرعي به مراجع پرداخت مي شد و در ولي فقيه منحصر نگرديد.

فقيه نوانديش شيعه در تبيين نقش مردم در تصميم گيري هاي حكومت اسلامي بر مبناي آيه 59 سوره آل عمران وجوب مشورت را بر حاكم اسلامي حتي در مواردي دانست كه راي افراد با راي حاكم مخالف باشد. تنها در اين صورت است كه مشورت مي تواند سودمند باشد و گرنه منحصر كردن مشورت به كساني كه غالباً نظر موافق مي دهند و مؤيد هستند امري است كه زمينه استبداد را فراهم مي آورد و استبداد حكومت از اموري است كه احتمال آن عقلاً منجز است.

بدون شك تا كنون كتب و مقالات فراواني پيرامون امام و انقلاب به زيور طبع آراسته گشته است؛ روايات متعددي از حركت هاي سياسي، اجتماعي و سلوك عرفاني امام توسط فرزندان و ياران ايشان نقل شده است. اما آنچه در اين نوشتار گردآوري شده است تكرار مكررات نيست، بلكه تأكيد بر بُعدي ناگفته يا كمتر گفته از امام انگشت نهاده كه توسط شاگرد وفادار وي گفته و نوشته شده است.

لذا اين دفتر را مي توان گوشه اي از تاريخ شفاهي ايران و انقلاب دانست، آن هم از زبان كسي كه در متن اين حركت تاريخي و در كنار رهبر آن بوده است.

ذكر اين نكته ضروري است كه برخي از خاطرات نيز از آثاري مانند: “پا به پاي آفتاب” و “برداشت هايي از سيره امام خميني” استخراج شده كه با ويرايش جديد به تدوين آنها همت گماشته ايم. براي پديد آورندگان اين آثار نيز آرزوي سلامتي و موفقيت داريم.

در پايان از مسئولان “مؤسسه تنظيم نشر آثار امام خميني” كه برخي گفتگوها را در اختيار ما گذاشتند كمال تشكر و امتنان را داريم.

اميد اينكه اين مجموعه بتواند در دستيابي به اهداف تعيين شده موفق بوده و با عنايت و توجه محققان و خوانندگان گرانقدر به رفع نواقص فائق آييم.

و آخر دعوانا ان الحمد للّه

معاونت فرهنگي مؤسسه فقه الثقلين‌

زمستان 1386

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org