Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: ادلّه حجيّت شهادت شاهد

ادلّه حجيّت شهادت شاهد

بعد از آن كه مقتضاى اصل اولّى در ظنون عدم حجيت بود و اصل عملى در باب شهادت و قضا نيز بر عدم حجيت دلالت مى كرد، در ادامه، به بررسى دلايلى مى پردازيم كه حجيت شهادت شاهد در باب قضا را اقتضا مى نمايند.

الف . بناى عقلا

بناى عقلا در باب قضا و شهادت، دليل بر حجيت قول شاهد است; همانند حجيت خبر ثقه; با اين تفاوت كه در موضوعات و اثبات احكام شرعى خبر يك نفر ثقه نيز كافى است و قولش حجت است; اما در باب شهادتْ خبر دو شاهدِ ثقه حجت است; چه فِيما بين خود و خدا، و چه در باب حكم كردن در دعاوى.

كلمه ثقه، چه در بناى عقلا و لغت و چه در آيات و روايات هم شامل زن مى شود و هم مرد; چنان كه المنجد كلمه «ثقه» را اين گونه معنا كرده است:

الثقة من يُعتَمد عليه و يُؤتَمن و يُستعمل بلفظ واحد للمذكر و المؤنث... و قد يُجمع فيقال ثِقات للمذكر و المؤنث;[1] ثقه كسى است كه بر او اعتماد مى شود و براى مذكر و مؤنث با لفظى واحد استعمال مى گردد و گاهى نيز جمع بسته شده و ثقات گفته مى شود كه در مورد مؤنث و مذكر يكسان است.

بنابراين، تمامى ادله حجيت خبر ثقه از بناى عقلا گرفته تا ادله لفظى، مثل كتاب و سنت، در هر دو باب احكام و موضوعات و باب قضا و شهادت، شامل زن هم مى شود و به مرد اختصاص ندارد. اين بناى عقلا، هم دليل بر حجيت است و هم دليل بر كفايت شهادت دو ثقه در باب شهادت و قضا. مستند اين بنا و ارتكاز عقلايى عبارت است از:

1. فطرى بودن پذيرش شهادت

توسل به شهادت و گواهى ديگران در مقام اثبات دعوى از امور فطرى است; به گونه اى كه حتى كودكان در بازى هاى كودكانه خويش از اين روش براى حل و فصل دعاوى استفاده مى كنند.

2. كاهش جرم در جامعه بشرى

احساس انسان هاى مجرم مبنى بر اين كه شايد افرادى آنها را در هنگام ارتكاب جرم مشاهده كنند، هميشه باعث مى شود كه ارتكاب جرايم در جامعه محدود باشد. اگر شهادت از ادلّه اثبات دعوى شمرده نمى شد، جرايم در جامعه، روز به روز، فزونى مى يافت; به نحوى كه زندگى را در آن به كلّى مختل مى نمود و جان، مال و ناموس مردم در معرض تهديدهاى جدى قرار مى گرفت.

3. تكريم شخصيت انسان از طريق اعتماد به يكديگر

حرمت انسان و شخصيت او از امورى است كه حيات معقول را در جامعه امكان پذير مى سازد و يكى از لوازم تكريم به هم نوع اعتماد به او و از لوازم اعتماد، پذيرش شهادت انسان است. امروزه اين تكريم، علاوه بر اين كه مورد تأكيد فوق العاده اديان الهى، خصوصاً دين اسلام قرار گرفته، در مواد مربوط به حقوق بشر نيز از آن به جدّيت سخن رفته و توسط مجامع بشرى مورد پيگيرى قرار گرفته است.

ب . كتاب

آياتى وجود دارد كه بر وجوب تحمل شهادت و اداى آن و حرمت كتمان شهادت دلالت مى نمايند.[2] در اين ميان، فرقى بين زن و مرد نيست و همه مخاطب اين حكم و مكلّف به اين تكليف هستند و به دلالت التزامى در وجوب پذيرش آن ظهور دارد; چرا كه در غير اين صورت، وجوب ادا و حرمت كتمان لغو خواهد بود.

ج . سنت

دليل ديگرى كه بعد از بناى عقلا، بر قبول شهادت زن دلالت مى نمايد، روايات است; از آن جمله است اين روايت معروف:

«... انما اقضى بينكم بالبيّنات والايمان...» ;[3] همانا من بين شما به وسيله بيّنه ها و قسم ها قضاوت مى نمايم.

روايت ديگر، روايت مسعدة بن صدقه است كه حضرت مى فرمايد:

«... كل شي هو لك حلال حتى تعلم أنه حرام بعينه فتدعه من قبل نفسك وذلك مثل الثوب يكون عليك قد اشتريته وهو سرقة، أو المملوك عندك ولعلّه حرّ قد باع نفسه، أو خدع فبيع قهراً، أو امرأة تحتك وهي اختك أو رضيعتك، والأشياء كلّها على هذا حتى يستبين لك غير ذلك، أو تقوم به البيّنة».[4]

شكى نيست كه كلمه بينّه در لغت به معناى حجت و دليل واضح است. در شرع نيز به همان معناى لغوى استعمال شده است; لذا نه حقيقت شرعيه دارد و نه حقيقت متشرّعه و شاهد اين مطلب آن است كه در قرآن به معناى بيان واضح آمده; مانند: (حَتّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ).[5]

رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) نيز در حديث «انما اقضى بينكم بالبيّنات والايمان» در مقام بيان اين نكته است كه در قضاوت و داورى و رفع خصومت، به علوم اشراقى ـ كه از طريق غير طبيعى براى آنان، به مقتضاى نبوت و امامت، حاصل مى گردد ـ عمل نخواهند كرد، بلكه اعتماد آنان صرفاً به دلايل رايج و حجت هاى عرفى است; مانند واژه بيع كه در اصل بيع به كار رفته و فقها آن را بر معناى عرفى بيع حمل نموده اند. از اين رو، بينّه شامل شاهد زن نيز مى شود. پس شهادت زن بر طبق روايت نبوى و نيز روايت مسعدة بن صدقه در تمام موضوعات حجت است; مگر موضوعاتى كه دليل خاصى در آن بر عدم حجيت شهادت زن و يا تعداد و كميّت شهادت زن دلالت نمايد.

روايت ديگر، روايت عبدالكريم بن ابى يعفور است. او از امام باقر(عليه السلام) روايت كرده است كه حضرت مى فرمايد:

«تقبل شهادة المرأة والنسوة إذا كنّ مستورات من اهل البيوتات، معروفات بالستر و العفاف، مطيعات للأزواج، تاركات للبذاء والتبرّج إلى الرجال في انديتهم»;[6] شهادت زنانى كه اهل ستر و عفاف و از خانواده هاى صالح بوده و مطيع شوهرانشان هستند و از مخاصمه دورى مى كنند و زينت خود را فقط براى شوهرانشان نشان مى دهند، پذيرفته مى شود.

بر اساس اين روايت، شهادت زن پذيرفته مى شود و آنچه كه مهم است، عدالت شاهد است، و فقراتى كه در روايت ذكر گرديده، مانند آن كه اهل ستر، عفاف و خانواده صالح باشد، طريق اثبات عدالت زن مسلمان است.

نتيجه گيرى

خلاصه، آن كه اصل ثانوى در شهادتِ شاهد، حجيت خبر ثقه در باب شهادات است; چه شاهد زن باشد و چه مرد; مگر آن كه دليلى خارجى بر عدم حجيت شهادت يا عدم حجيت شهادت زن و يا لزوم بيش از يك ثقه در شهادت دلالت كند.

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. المنجد، ذيل ماده وثق.

[2]. سوره بقره، آيه 282: (... وَ لايَأبَ الشُّهَداءُ اذا مادُعُوا...)و آيه 283: (... وَ لاتَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَاِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ...).

[3]. وسائل الشيعة، ج 27، كتاب القضاء، أبواب كيفية الحكم، باب 2، ص 232، ح 1.

[4]. همان، ج 17، كتاب التجارة، ابواب ما يكتسب به، باب 4، ص 89 ، ح 4.

[5]. سوره بينه، آيه 1.

[6]. وسائل الشيعة، ج 27، كتاب الشهادات، باب 41، ص 398، ح 20; تهذيب الاحكام، ج 6، باب البيّنات، ص 242، ح 597.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org